پارت:۱۳
پارت:۱۳
ات:نوشته تا ۴۸ ساعت دیگه به این آدرس بیاین همتون
نامجون:برین بخوابیم خوابم میاد
شوگا:منم
ات:من میرم خونه
جین:کجا میخوای بری؟
ات:خونه
جونگ کوک:حتما عقلتون از دست دادی
بیا تو تخت من بخوام تخت من ۲ نفره هست اگه بری خونه شاید دیگه بر نگردی
ات:اینم حرفیه باشه
ویو جونگ کوک
دارم دیوونه میشم دوست دارم همین الان بهش اعتراف کنم که عاشقشم خوبه حالا به یه بهونه ای اومد پیشم بخوابه راستش اون موهاش منو کشته تا زانوهاشه و حالت داره یا جورایی فر هست خیلی موهاشو دوست دارم
ات:برین بخوابیم
جونگ کوک:بریم
ویو ات
رفتمپیش جونگ کوک خوابیدم راستش از رعد و برق میترسم امشب هم بارون داشت میومد
ات:یه چیزی بگم؟
جونگ کوک:بگو
ات:من از رعد و برق میترسم
جونگ کوک:خب تو بغلم بخواب تا نترسی
ات:باشه
ویو ات
به جون گکوک گفتم از رعد برق میترسم
الان احساس امنیت میکنم که پیششم
۱۰ وقیقا بعد
ویو جونگ کوک
ات شرو گذاشته روی دست و منم بغلش کردم دوست ندارم امشب تموم بشه خیلی دوسش دارم
۶ساعت بعد
ادامه دارد....
ات:نوشته تا ۴۸ ساعت دیگه به این آدرس بیاین همتون
نامجون:برین بخوابیم خوابم میاد
شوگا:منم
ات:من میرم خونه
جین:کجا میخوای بری؟
ات:خونه
جونگ کوک:حتما عقلتون از دست دادی
بیا تو تخت من بخوام تخت من ۲ نفره هست اگه بری خونه شاید دیگه بر نگردی
ات:اینم حرفیه باشه
ویو جونگ کوک
دارم دیوونه میشم دوست دارم همین الان بهش اعتراف کنم که عاشقشم خوبه حالا به یه بهونه ای اومد پیشم بخوابه راستش اون موهاش منو کشته تا زانوهاشه و حالت داره یا جورایی فر هست خیلی موهاشو دوست دارم
ات:برین بخوابیم
جونگ کوک:بریم
ویو ات
رفتمپیش جونگ کوک خوابیدم راستش از رعد و برق میترسم امشب هم بارون داشت میومد
ات:یه چیزی بگم؟
جونگ کوک:بگو
ات:من از رعد و برق میترسم
جونگ کوک:خب تو بغلم بخواب تا نترسی
ات:باشه
ویو ات
به جون گکوک گفتم از رعد برق میترسم
الان احساس امنیت میکنم که پیششم
۱۰ وقیقا بعد
ویو جونگ کوک
ات شرو گذاشته روی دست و منم بغلش کردم دوست ندارم امشب تموم بشه خیلی دوسش دارم
۶ساعت بعد
ادامه دارد....
۸.۶k
۱۹ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.