رمان عشق مثلث پارت ۲۷
+مین سو آمادم بریم
&باش بریم
تو ماشین نشستین (لباس مین سو و سوجین رو تو اسلاید میزارم)
...
&رسیدیم
پیاده شدین رفتین تو یکی از کافه ها نشستین صبحونتون رو خوردین
+واقعا ممنون خیلی خوشمزه بود
&نوش جون خوب بریم
+اوکی
از در خروجی گذشتین که همه ی خبرنگاران ریختن
&وایی نه
خبرنگار اول:خانم سوجین آقای مین سو شما باهم رابطه دارین
+زودتر از اینجا بریم
&(یه نفس عمیق کشید)بیا به سوالتشون جواب بدیم
+آخه
&اگه جواب بدیم دیگه مزاحم نمیشن
خبرنگار اول بازم اون سوال رو پرسید
&بله منو سوجین باهم رابطه داریم
خبرنگار اول:درسته خانم سوجین
سوجین یه نگاه به مین سو کرد و گفت
+بله درسته
خبر نگار دوم:پس با آقای پارک جیمین هم رابطه دارین
&خیر این شایعه هست سوجین دوست دختر من هستن
سوجین تکید کرد
....
&اوه بلاخره تموم شد
+اوهوم
رسیدین خونه
سوجین درو باز کرد رفت تو و پشت سرش مین سو هم اومد
در حالی که سوجین در و بست
&(با خنده) من واقعا دوست دارم
+م
(صدای دعوا)
+این صدای چیه؟
&نمیدونم انگار از بالا میاد
رفتین دیدین
جیمین و جونگ کوک باهم دعوا میکردن
×مگه نگفتم دیگه اینجا پیدات نشه
_من بدون سوجین نمیتونم بمونم و اون شایعه باید به واقعیت برگرده
+اهم اهم
کوک و جیمین برگشتن به شما
+کی گفته اون شایعه ها به واقعیت برمیگرده
_هه پس تو به کسی نگفتی که منم دوست داری اره؟
+ججیییمممییینن
_پس بهتره الان جلوی دوست پسرت بهش بگم من سوجینو دوست دارم و اونم دوسم داره
&خفشو
_هه بهتره خودت ازش بپرسی
#سوجین
دیگه نتونستم اونجا بمونم زودی در اومدم بیرون صدای جونگ کوک رو میشنیدم که منو صدا میکرد
تاکسی گرفتم ازم آدرسو خواست ولی نفهمیدم چجوری شد که آدرس تهیونگ رو دادم (همون خونه جیمین)
&باش بریم
تو ماشین نشستین (لباس مین سو و سوجین رو تو اسلاید میزارم)
...
&رسیدیم
پیاده شدین رفتین تو یکی از کافه ها نشستین صبحونتون رو خوردین
+واقعا ممنون خیلی خوشمزه بود
&نوش جون خوب بریم
+اوکی
از در خروجی گذشتین که همه ی خبرنگاران ریختن
&وایی نه
خبرنگار اول:خانم سوجین آقای مین سو شما باهم رابطه دارین
+زودتر از اینجا بریم
&(یه نفس عمیق کشید)بیا به سوالتشون جواب بدیم
+آخه
&اگه جواب بدیم دیگه مزاحم نمیشن
خبرنگار اول بازم اون سوال رو پرسید
&بله منو سوجین باهم رابطه داریم
خبرنگار اول:درسته خانم سوجین
سوجین یه نگاه به مین سو کرد و گفت
+بله درسته
خبر نگار دوم:پس با آقای پارک جیمین هم رابطه دارین
&خیر این شایعه هست سوجین دوست دختر من هستن
سوجین تکید کرد
....
&اوه بلاخره تموم شد
+اوهوم
رسیدین خونه
سوجین درو باز کرد رفت تو و پشت سرش مین سو هم اومد
در حالی که سوجین در و بست
&(با خنده) من واقعا دوست دارم
+م
(صدای دعوا)
+این صدای چیه؟
&نمیدونم انگار از بالا میاد
رفتین دیدین
جیمین و جونگ کوک باهم دعوا میکردن
×مگه نگفتم دیگه اینجا پیدات نشه
_من بدون سوجین نمیتونم بمونم و اون شایعه باید به واقعیت برگرده
+اهم اهم
کوک و جیمین برگشتن به شما
+کی گفته اون شایعه ها به واقعیت برمیگرده
_هه پس تو به کسی نگفتی که منم دوست داری اره؟
+ججیییمممییینن
_پس بهتره الان جلوی دوست پسرت بهش بگم من سوجینو دوست دارم و اونم دوسم داره
&خفشو
_هه بهتره خودت ازش بپرسی
#سوجین
دیگه نتونستم اونجا بمونم زودی در اومدم بیرون صدای جونگ کوک رو میشنیدم که منو صدا میکرد
تاکسی گرفتم ازم آدرسو خواست ولی نفهمیدم چجوری شد که آدرس تهیونگ رو دادم (همون خونه جیمین)
۱۷.۱k
۱۳ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.