عشق قاطی پاتی(:💛🧡 پارت نوزدهم(:🧡💛
پارت نوزدهم💜🖇🦉
💜ارسلان💜
صبح ساعت ۹ از خواب پاشدم
تا صبحونه رو خوردم و حاضر شدم شد ساعت ۱۰
از خونه زدم بیرون و راه افتادم به سوی بازار برای خرید یه چیزه قشنگ واسه دیانا
بعد کلی گشتن بلاخره یه چیز خوشگل پیدا کردم
یه جغد بنفش
فک کنم خیلی خوشش بیاد
رفتم یه دسته گل رز سفید هم خریدم
ساعتو نگا کردم دیدم ساعت شده ۱۲ به نظرم هنوز خیلی زوده واسه رفتن پیش دیانا
برگشتم خونه
خیلی عجیب بود ولی همه بیدار بودن
من:سلامممم چی شدههه شما الان بیدارینننن
محراب:ما همیشه این موقع بیداریم تو خوابی ما رو نمیبینی
من:تو غلط کردی شرط میبندم باهاتون بعد شش ماه این موقع از روز و دیدین
محراب:سر چی شرط می بندی؟
من:سره ۲۰۰ تومن
محراب:پس رد کن بیاد بدوووو
من:چرا اونوقت؟
محراب:چون ما همین دیروز ساعت ۸ صب بیدار شدیم
ممد و متین و رضا:راس میگه بدووو
خیلی بد ضایع شدم ولی چاره نداشتم باید میدادم
۲۰۰ تومن مفت دادم بهشون
هعیییی
روزگارررر
ممد:دستت درد نکنه ولی زود تند سریع بگو چی شد
من: چی چی شد
ممد:جریانه دیا دیگه
من:اهااا اونننن
ممد:نه پس اینننن
من:بامزهههه
ممد:دیگه ماییم دیگه
من:اعتماد به عرشت تو حلقم
ممد:مواظب باش خفه نشی فقط
چقد این جمله ها آشناس
همین حرفارو من به دیانا دیروز زدم
کاش میشد برگردم عقب
به روزی که برای اولین بار دیانا رو دیدم
اگه برگردم همون روز احساسمو بهش میگفتم
شاید با خودم می گفتم حسی بهش ندارم
ولی مطمعنم از همون اول برام با بقیه دخترا فرق میکرد
اگه همون روز بهش میگفتم کار به این جاها نمی کشید
ممد:ارسلان،،ارسلان،،هوووو ارسلاننن
من:بله بله چی شده
ممد:کجایی،، دو ساعته دارم صدات میزنم
من:ببخشید حواسم پرت شد
ممد:اوووو به کجا اونوقت؟
من:به خودم مربوطه
_اوهووو چه غلطا ینی چی به خودم مربوطه
+ببین عزیزم بلاخره هرکی یه چیز خصوصی تو زندگیش داره دیگه بزارید منم این چیز خصوصی رو داشته باشم،،ینی چی خب هرچی میشه من باید به شما ها بگم
_تموم شد؟خیلی تاثیر گذار بود این چرت و پرت ها رو از کجا یاد گرفتی؟ من هی میگم انقد نرو تو اینستا گوش نمیدی همین میشه دیگه اخرش
+ایششششش
_جان؟ارسلان جدیدا خیلی شبیه دخترا شدی هااا ایش چیه میگی مرد باششش مرددددد
+اره راس میگی خیلی بَده من بگم ایش
_فک نکن میتونی منو از بحث منحرف کنی هاااا بگو بینم به چی فکر میکردی
+بابا ول کنین دیه تو رو قران بزارین یه امروزو راحت باشم
_هوووو صداتو برا من بلند نکناااااا
+چش چش ببخشید
متین:چی شده شما دوتا دو ساعته دارین با هم زر میزنین بگین منم بدونم
ممد:خجالت بکش زر چیه بی تربیت ادم به بزرگترش میگه داری زر میزنی؟
من:راس میگه خجالت بکش....
شرمنده هااا ولی فعلا همینو داشته باشین تا بعد😁💔💜
💜ارسلان💜
صبح ساعت ۹ از خواب پاشدم
تا صبحونه رو خوردم و حاضر شدم شد ساعت ۱۰
از خونه زدم بیرون و راه افتادم به سوی بازار برای خرید یه چیزه قشنگ واسه دیانا
بعد کلی گشتن بلاخره یه چیز خوشگل پیدا کردم
یه جغد بنفش
فک کنم خیلی خوشش بیاد
رفتم یه دسته گل رز سفید هم خریدم
ساعتو نگا کردم دیدم ساعت شده ۱۲ به نظرم هنوز خیلی زوده واسه رفتن پیش دیانا
برگشتم خونه
خیلی عجیب بود ولی همه بیدار بودن
من:سلامممم چی شدههه شما الان بیدارینننن
محراب:ما همیشه این موقع بیداریم تو خوابی ما رو نمیبینی
من:تو غلط کردی شرط میبندم باهاتون بعد شش ماه این موقع از روز و دیدین
محراب:سر چی شرط می بندی؟
من:سره ۲۰۰ تومن
محراب:پس رد کن بیاد بدوووو
من:چرا اونوقت؟
محراب:چون ما همین دیروز ساعت ۸ صب بیدار شدیم
ممد و متین و رضا:راس میگه بدووو
خیلی بد ضایع شدم ولی چاره نداشتم باید میدادم
۲۰۰ تومن مفت دادم بهشون
هعیییی
روزگارررر
ممد:دستت درد نکنه ولی زود تند سریع بگو چی شد
من: چی چی شد
ممد:جریانه دیا دیگه
من:اهااا اونننن
ممد:نه پس اینننن
من:بامزهههه
ممد:دیگه ماییم دیگه
من:اعتماد به عرشت تو حلقم
ممد:مواظب باش خفه نشی فقط
چقد این جمله ها آشناس
همین حرفارو من به دیانا دیروز زدم
کاش میشد برگردم عقب
به روزی که برای اولین بار دیانا رو دیدم
اگه برگردم همون روز احساسمو بهش میگفتم
شاید با خودم می گفتم حسی بهش ندارم
ولی مطمعنم از همون اول برام با بقیه دخترا فرق میکرد
اگه همون روز بهش میگفتم کار به این جاها نمی کشید
ممد:ارسلان،،ارسلان،،هوووو ارسلاننن
من:بله بله چی شده
ممد:کجایی،، دو ساعته دارم صدات میزنم
من:ببخشید حواسم پرت شد
ممد:اوووو به کجا اونوقت؟
من:به خودم مربوطه
_اوهووو چه غلطا ینی چی به خودم مربوطه
+ببین عزیزم بلاخره هرکی یه چیز خصوصی تو زندگیش داره دیگه بزارید منم این چیز خصوصی رو داشته باشم،،ینی چی خب هرچی میشه من باید به شما ها بگم
_تموم شد؟خیلی تاثیر گذار بود این چرت و پرت ها رو از کجا یاد گرفتی؟ من هی میگم انقد نرو تو اینستا گوش نمیدی همین میشه دیگه اخرش
+ایششششش
_جان؟ارسلان جدیدا خیلی شبیه دخترا شدی هااا ایش چیه میگی مرد باششش مرددددد
+اره راس میگی خیلی بَده من بگم ایش
_فک نکن میتونی منو از بحث منحرف کنی هاااا بگو بینم به چی فکر میکردی
+بابا ول کنین دیه تو رو قران بزارین یه امروزو راحت باشم
_هوووو صداتو برا من بلند نکناااااا
+چش چش ببخشید
متین:چی شده شما دوتا دو ساعته دارین با هم زر میزنین بگین منم بدونم
ممد:خجالت بکش زر چیه بی تربیت ادم به بزرگترش میگه داری زر میزنی؟
من:راس میگه خجالت بکش....
شرمنده هااا ولی فعلا همینو داشته باشین تا بعد😁💔💜
۱۸.۷k
۱۱ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.