P.3
نگاهی به فردی که او را از فکر بیرون آورده بود انداخت. سویی بود. به سکته سویی برگشت و لبخند محوی زد.
جانگ کوک:صبح بخیر عزیزم
سویی:صبح بخیر کوکی
لبخندش محو شد و حالت پوکری به خودش گرفت.
جانگ کدک:چند بار گفتم به من نگو کوکی(کمی داد)
دختر با نگاهی که غم در آن واضح دیده میشد به چشمان پسر نگاه کرد.
سویی:جانگ کوکا(بغض)
پسر با دیدن چشمامه دختر هول کرد.
جانگ کوک:متاسفم عزیزم نمی خواستم ناراحتت کنم سویی من
دختر لبخندی زد و با حالت کیوتی لب باز کرد.
سویی:اشکالی نداره کوکی
پسر خنده ای از کیوتی عشقش سر داد.
جانگ کوک:تو هیچ وقت درست نمیشی کیتی
دختر قیافه ی عصبی به خودش گرفت و به سکته پسر خم شد.
سویی:من کیتی نیستما خودتی
پسر متقابلا به سمته دخت. خم شد و ابرویی بالا انداخت.
جانگ کوک:هستی اونم کیتی من
دختر ژست مغرورانه اس به خودش گرفت و با حالتی شوخ و کیوتی به پسر نگاه کرد.
سویی:آخه کی می خواد کیتی تو شه که من دومیش باشم؟
پسر ساف ایستاد و دستشو تویه موهاش فرو برد.
جانگ کوک:مگه من چمه؟به این جذابی
دختر پوکر به پسر نگاه مرد و درحالیکه صفات پسر رو میگفت با انگشت هاشم میشمرد.
سویی:بهتره بگی چت نیست. زشتی، مغروری، خشنی، خودخواهی، سنگدلی، بی ادبی، قاتلی.دیگه چی می خوای نباشی؟
پسر با انگشت اشاره ضربه ای به نوک بینی دختر وارد کرد.
جانگ کوک:از خداتم باشه دختره ی زشت پفیوز
دختر دستاشو رویه کمرش گذاشت و حالت عصبی به خودش گرفت.
سویی:خودتی پسره ی زشته پفیوز
دختر نگاهش از پسر گرفت و پشت نشو به پسر کرد. قدمی به سمته جلو برداشت که پسر انگشت هاش رو دوره مچ دست دختر گره زد و اونو به سمته خودش کشید.
جانگ کوک:مای کیتی قهر نکن دیگه
دختر نگاهی به پسر کرد.
سویی:حالا چون خیلی خواهش کردی و من آدم مهربونیم میبخشمت
پسر بوسه ای رویه گونه ی دختر کاشت.
جانگ کوک:ممنون کیتی مهربونم
دختر نگاهی به پسر انداخت.
سویی:میزنمتا
پسر دستاشو به نشانه ی تسلیم بالا برد.
جانگ کوک:ببخشید. غلط خوردم
دختر نگاه پر از غروری رو تحویل پسر داد.
سویی:حالا شد
جانگ کوک:صبح بخیر عزیزم
سویی:صبح بخیر کوکی
لبخندش محو شد و حالت پوکری به خودش گرفت.
جانگ کدک:چند بار گفتم به من نگو کوکی(کمی داد)
دختر با نگاهی که غم در آن واضح دیده میشد به چشمان پسر نگاه کرد.
سویی:جانگ کوکا(بغض)
پسر با دیدن چشمامه دختر هول کرد.
جانگ کوک:متاسفم عزیزم نمی خواستم ناراحتت کنم سویی من
دختر لبخندی زد و با حالت کیوتی لب باز کرد.
سویی:اشکالی نداره کوکی
پسر خنده ای از کیوتی عشقش سر داد.
جانگ کوک:تو هیچ وقت درست نمیشی کیتی
دختر قیافه ی عصبی به خودش گرفت و به سکته پسر خم شد.
سویی:من کیتی نیستما خودتی
پسر متقابلا به سمته دخت. خم شد و ابرویی بالا انداخت.
جانگ کوک:هستی اونم کیتی من
دختر ژست مغرورانه اس به خودش گرفت و با حالتی شوخ و کیوتی به پسر نگاه کرد.
سویی:آخه کی می خواد کیتی تو شه که من دومیش باشم؟
پسر ساف ایستاد و دستشو تویه موهاش فرو برد.
جانگ کوک:مگه من چمه؟به این جذابی
دختر پوکر به پسر نگاه مرد و درحالیکه صفات پسر رو میگفت با انگشت هاشم میشمرد.
سویی:بهتره بگی چت نیست. زشتی، مغروری، خشنی، خودخواهی، سنگدلی، بی ادبی، قاتلی.دیگه چی می خوای نباشی؟
پسر با انگشت اشاره ضربه ای به نوک بینی دختر وارد کرد.
جانگ کوک:از خداتم باشه دختره ی زشت پفیوز
دختر دستاشو رویه کمرش گذاشت و حالت عصبی به خودش گرفت.
سویی:خودتی پسره ی زشته پفیوز
دختر نگاهش از پسر گرفت و پشت نشو به پسر کرد. قدمی به سمته جلو برداشت که پسر انگشت هاش رو دوره مچ دست دختر گره زد و اونو به سمته خودش کشید.
جانگ کوک:مای کیتی قهر نکن دیگه
دختر نگاهی به پسر کرد.
سویی:حالا چون خیلی خواهش کردی و من آدم مهربونیم میبخشمت
پسر بوسه ای رویه گونه ی دختر کاشت.
جانگ کوک:ممنون کیتی مهربونم
دختر نگاهی به پسر انداخت.
سویی:میزنمتا
پسر دستاشو به نشانه ی تسلیم بالا برد.
جانگ کوک:ببخشید. غلط خوردم
دختر نگاه پر از غروری رو تحویل پسر داد.
سویی:حالا شد
۴.۳k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.