پارت ۱ (بامن باش)
ویو نونا
الان دقیقا ۲ماهه که جیمین و بقیه همگروهی هاش هیچ خبری نشده، من خیلی به جیمین پیام دادم حتی یونا و سمیع به کوک تهیونگ پیام دادن ولی هیچ کدوممون جوابی نگرفتیم اونا تنها پیامی که بهمون دادن این بود که ما رفتیم مسافرت، همین الانم پیام هامونو مبخونن ولی جواب نمبدن جتی تلفونم از رومون قطع میکنن ما ها بعد اون اتفاق یک ماه بهشون پیام ندادیم.
یونا: خواهر بنظرت حالشون خوبه
نونا: نمیدونم ولی دیگه برام مهم نیست
دیریگ دیریگ دیرینگ(صدار زنگ در🤣)
سمیع: من باز میکنم
ویو سمیع
با اون چیزی که دیدم خشک شدم
یونا: سمیع جیشد دختر خواستی بری در باز کنی
ویویونا
وای اونا... اونا... کوک جیمین ته بودن.
یونا: سمیع درو ببند کس خواستی نیست
نونا: چ... چی اونا.. اونا.... سمیع یونا راست میگه درو ببند
سمبع: هرجور مایلی الان میبندم
ویو جیمین
اونا خواستن درو ببندن که کوک پاشو گذاشت لای در و نذاشت بسته بشه.
پایان پارت ۱
شرایط نداریم فقد لطفا حمایت کنین چون دستم شکست یکم استراحت کنم پارت ۲ روهم میزارم
الان دقیقا ۲ماهه که جیمین و بقیه همگروهی هاش هیچ خبری نشده، من خیلی به جیمین پیام دادم حتی یونا و سمیع به کوک تهیونگ پیام دادن ولی هیچ کدوممون جوابی نگرفتیم اونا تنها پیامی که بهمون دادن این بود که ما رفتیم مسافرت، همین الانم پیام هامونو مبخونن ولی جواب نمبدن جتی تلفونم از رومون قطع میکنن ما ها بعد اون اتفاق یک ماه بهشون پیام ندادیم.
یونا: خواهر بنظرت حالشون خوبه
نونا: نمیدونم ولی دیگه برام مهم نیست
دیریگ دیریگ دیرینگ(صدار زنگ در🤣)
سمیع: من باز میکنم
ویو سمیع
با اون چیزی که دیدم خشک شدم
یونا: سمیع جیشد دختر خواستی بری در باز کنی
ویویونا
وای اونا... اونا... کوک جیمین ته بودن.
یونا: سمیع درو ببند کس خواستی نیست
نونا: چ... چی اونا.. اونا.... سمیع یونا راست میگه درو ببند
سمبع: هرجور مایلی الان میبندم
ویو جیمین
اونا خواستن درو ببندن که کوک پاشو گذاشت لای در و نذاشت بسته بشه.
پایان پارت ۱
شرایط نداریم فقد لطفا حمایت کنین چون دستم شکست یکم استراحت کنم پارت ۲ روهم میزارم
۲.۲k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.