سلمان گوید:روزی به در خانه ی حضرت زهرا علیهاالسلام رفتم و
سلمان گوید:روزی به در خانهی حضرت زهرا علیهاالسلام رفتم و اذن ورود گرفتم و چون داخل شدم دیدم که حضرت زهرا علیهاالسلام مشغول آسیاب کردن است و دستاس را میچرخاند در حالیکه دستان مبارکش مجروح شده است.عرض کردم: «ای سیدهی زنان و ای مخدره دوران! چرا به فضه دستور نمیدهید تا دستاس نماید.»جواب فرمود: «پدر بزرگوارم امر فرموده که کارهای خانه یک روز بر عهدهی من و یک روز بر عهدهی فضه باشد و اینک نوبت من است.»در این سخن بودیم که ناگاه امام حسین علیه السلام در گهواره به گریه درآمد. پس عرض کردم:«ای سیدهی عالمیان! مرا نیز در کارتان شریک نمایید.»حضرت فرمود: «تو دستاس کن تا من حسین را آرام نمایم.»سلمان گوید: «من مشغول دستاس کردن شدم. مدتی بعد بانگ اذان برخاست و من جهت اقامهی نماز عازم مسجد شدم.» پس از نماز امیرمومنان علیه السلام را گفتم:«ای امیرمومنان! شما اینجا نشستهاید و فاطمهی زهرا دستان مبارکش از دستاس کردن مجروح شده است.»پس امیرمومنان علیه السلام گریان شد و فورا به خانه رفت. هنوز مدت کوتاهی نگذشته بود که آن حضرت شادمان و خوشحال بازگشتند.حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:«یا علی! گریان رفتی و خندان آمدی؟!»عرض کرد:«یا رسول الله! چون وارد خانه شدم، فاطمه را دیدم که از خستگی خوابیده است و دستاس بی آنکه کسی آنرا حرکت دهد میگردد و گهوارهی حسین بیآنکه کسی آنرا بجنباند در حال جنبش است و ندایی میآمد که برای حسین لالایی میگفت و چنین میخواند:ان فی الجنه نهرا من لبن لعلی و لزهرا و حسین و حسنکل من کان محبا لهم یدخل الجنه من غیر حزن» . پس حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:«یا علی! بشارت باد تو را به بهشت جاویدان و جوی شیر که طعم آن هرگز متغیر نمیشود و بشارت باد دوستان تو را.»آنگاه فرمود: «یا علی! آیا دانستی که چه کسی دستاس را میچرخانید و چه کسی گهواره را میجنباند.»عرض کرد: خدا و رسولش بهتر میدانند.»حضرت فرمود: «آنکه گهواره را میجنباند، جبرییل و آنکه دستاس را میچرخانید میکاییل بود.»
۱.۱k
۰۹ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.