عشق و غرور p34
صدام رفت بالا بغض کردم:
_خیلی پستی...چرا داری همچین تهمتی به من میزنی؟..من کی با دانیار قرار ازدواج گزاشتم آخه...به من رحم نمیکنی حداقل به اون رحم کن که تنش تو گور نلرزد
دستشو تو جیب شلوارش برد:
_میدونی اگه اهالی روستا بفهمن چه خیانتی به من کردی مجازاتت چیه؟.. سنگسار میشی
هنگ کردم
_تو ..تو اینکارو با من نمیکنی درسته؟
_تنها یه راه داره
_چی
تو چشمام عمیق نگاه کرد:
_زن عقدیم بشی
عصبی چشم بستم و باز کردم:
_هر کاری میخوای بکن تو هیچ مدرکی نداری
_چند سالی هست که من ارباب اون روستا شدم به راحتی میتونم با چند تا عکس قلابی جوری جلوه سازی کنم ک به من خیانت کردی قطعا مردم روستا حرف منو بیشتر از تو قبول دارن
نفس عمیق ..اوف
نفس عمیق...
باز هم نفس عمیق...
کی گفته نفس عمیق کشیدن آدم رو اروم میکنه؟؟
هر کی این راهکار رو داده یه دروغگو بوده
_چرا داری باهام اینکارو کنی..تو الان خودت زن و بچه داری ...منو میخوای چیکار...تازه ۴ ماهه شوهرم مرده
داد زد:
_اینقد شوهرم شوهرم نکن...شوهر تو فقط منم...شرطم هم همونه که گفتم یا زنم میشی یا میدم سنگسارت کنن
رفت بیرون و درو محکم بست
هر چی میگذشت زورگو تر و سرد تر میشد
هعی ...دانیار آخه تو چرا این غول وحشی قیم من کردی
تو که مردترین مرد زندگیم بودی...پس چرا منو به یه نامرد سپردی
آه سوزناکی بیرون دادم رو تخت نشستم و به گوشه ای خیره شدم .
جام گرم بود چیزی میخوره تو گردنم و قلقلکم میداد
سرمو بردم جلوتر ولی باز هم گرمایی که به گردنم میخورد اذیتم میکرد
_خیلی پستی...چرا داری همچین تهمتی به من میزنی؟..من کی با دانیار قرار ازدواج گزاشتم آخه...به من رحم نمیکنی حداقل به اون رحم کن که تنش تو گور نلرزد
دستشو تو جیب شلوارش برد:
_میدونی اگه اهالی روستا بفهمن چه خیانتی به من کردی مجازاتت چیه؟.. سنگسار میشی
هنگ کردم
_تو ..تو اینکارو با من نمیکنی درسته؟
_تنها یه راه داره
_چی
تو چشمام عمیق نگاه کرد:
_زن عقدیم بشی
عصبی چشم بستم و باز کردم:
_هر کاری میخوای بکن تو هیچ مدرکی نداری
_چند سالی هست که من ارباب اون روستا شدم به راحتی میتونم با چند تا عکس قلابی جوری جلوه سازی کنم ک به من خیانت کردی قطعا مردم روستا حرف منو بیشتر از تو قبول دارن
نفس عمیق ..اوف
نفس عمیق...
باز هم نفس عمیق...
کی گفته نفس عمیق کشیدن آدم رو اروم میکنه؟؟
هر کی این راهکار رو داده یه دروغگو بوده
_چرا داری باهام اینکارو کنی..تو الان خودت زن و بچه داری ...منو میخوای چیکار...تازه ۴ ماهه شوهرم مرده
داد زد:
_اینقد شوهرم شوهرم نکن...شوهر تو فقط منم...شرطم هم همونه که گفتم یا زنم میشی یا میدم سنگسارت کنن
رفت بیرون و درو محکم بست
هر چی میگذشت زورگو تر و سرد تر میشد
هعی ...دانیار آخه تو چرا این غول وحشی قیم من کردی
تو که مردترین مرد زندگیم بودی...پس چرا منو به یه نامرد سپردی
آه سوزناکی بیرون دادم رو تخت نشستم و به گوشه ای خیره شدم .
جام گرم بود چیزی میخوره تو گردنم و قلقلکم میداد
سرمو بردم جلوتر ولی باز هم گرمایی که به گردنم میخورد اذیتم میکرد
۱۰.۹k
۲۱ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.