«عشق نافرجام من»
«عشق نافرجام من»
«پارت ۷»
یونا:هوففف برم برای اوپا یه چیزی بخرم تا صداش پیش مامان و بابا در نیاد.
+:تهیونگ داشت سوار یه ماشین گرون قیمت میشد که یونا دیدتش.
یونا:اوهههه انگار خانواده واقعا خر پوله.
اصلا به من ربطی نداره یونا تو لطفاً راه خودتو برو
(خونه)
+:یونا رسید خونه و روی مبل لم داد.
یونا:و من باز در خانه تنها هستم هیچکس کنارم نیس
اه اه شعر گفتنم بلد نیستم خاک بر سرم
خدایاااا من نمیخواهم دیگه اون پسره رو تحمل کنند
+:ساعت ۶بود که مامان یونا رسید خونه
یونا:سلام
×:سلام چه خبر مدرسه خوب بود
یونا:عالی بود عالی
(ها کم مونده بود که به دست تو کشته شم مامان «تو ذهنش»)
چند ساعت بعد...
یونا:های بابا و اوپای مهربونم
÷:سلام
اوپا:هوفففف
+:یونا دست جونگ کوک رو گرفت و بردش تو اتاقش.
اوپا:یونا اصلا حوصله ندارما خیلی خستم
یونا:بیا ماساژت بدم اوپای نازنینم
اوپا:باز چه گیری داری
«پارت ۷»
یونا:هوففف برم برای اوپا یه چیزی بخرم تا صداش پیش مامان و بابا در نیاد.
+:تهیونگ داشت سوار یه ماشین گرون قیمت میشد که یونا دیدتش.
یونا:اوهههه انگار خانواده واقعا خر پوله.
اصلا به من ربطی نداره یونا تو لطفاً راه خودتو برو
(خونه)
+:یونا رسید خونه و روی مبل لم داد.
یونا:و من باز در خانه تنها هستم هیچکس کنارم نیس
اه اه شعر گفتنم بلد نیستم خاک بر سرم
خدایاااا من نمیخواهم دیگه اون پسره رو تحمل کنند
+:ساعت ۶بود که مامان یونا رسید خونه
یونا:سلام
×:سلام چه خبر مدرسه خوب بود
یونا:عالی بود عالی
(ها کم مونده بود که به دست تو کشته شم مامان «تو ذهنش»)
چند ساعت بعد...
یونا:های بابا و اوپای مهربونم
÷:سلام
اوپا:هوفففف
+:یونا دست جونگ کوک رو گرفت و بردش تو اتاقش.
اوپا:یونا اصلا حوصله ندارما خیلی خستم
یونا:بیا ماساژت بدم اوپای نازنینم
اوپا:باز چه گیری داری
۱۷.۱k
۱۴ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.