فراز و نشیب
ارسلان : آفرین حالا بگیر بخواب
دیانا: ارسلان
ارسلان: جونم عزیزم
دیانا: ارسلان ینی من به همین زودی دارم مامان میشم ؟
ارسلان: ناراحتی ؟
دیانا: نه ولی ....
ارسلان: ولی چی
دیانا: هیچی ... شب بخیر
ارسلان: دیانا آخه قربونت برم تو نگران چی هستی
دیانا: ارسلان خب اگه این بچه بیاد تو دیگه منو دوست نداری
ارسلان: نفهمیدم چی شد ، الان داری حسودی میکنی ؟
دیانا: نخیر اصلا هم حسود نیستم
ارسلان: ببین هرچی بشه بازم من تورو دوست دارم خب ؟
دیانا: ارسلان من حالم اصلا خوب نیس
ارسلان: چته فدات شم ؟
دیانا : نمیدونم دلم میخواد گریه کنم
ارسلان: چیزی نیس یکم حساس شدی
دیانا: ارسلان حس بدی دارم به همچی
ارسلان: الهی من قربونت برم واسه چی آخه؟
دیانا: ارسلان
ارسلان: جونم عزیزم
دیانا: ارسلان ینی من به همین زودی دارم مامان میشم ؟
ارسلان: ناراحتی ؟
دیانا: نه ولی ....
ارسلان: ولی چی
دیانا: هیچی ... شب بخیر
ارسلان: دیانا آخه قربونت برم تو نگران چی هستی
دیانا: ارسلان خب اگه این بچه بیاد تو دیگه منو دوست نداری
ارسلان: نفهمیدم چی شد ، الان داری حسودی میکنی ؟
دیانا: نخیر اصلا هم حسود نیستم
ارسلان: ببین هرچی بشه بازم من تورو دوست دارم خب ؟
دیانا: ارسلان من حالم اصلا خوب نیس
ارسلان: چته فدات شم ؟
دیانا : نمیدونم دلم میخواد گریه کنم
ارسلان: چیزی نیس یکم حساس شدی
دیانا: ارسلان حس بدی دارم به همچی
ارسلان: الهی من قربونت برم واسه چی آخه؟
۱۵.۰k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.