تو مال منی پارت26
م/کیم:شرمنده میپرسم ولی بانو ژوبرت ولی دخترتون کجان خیلی میخوایم ایشون رو هم ببینیم
پ/کیم:جولیا درباره ایشون خیلی تعریف کرده و همچنین طراحی هاش حرف نداره واقعا عالیه
خانم ژوبرت:عاح خیلی ممنون .. ولی آنجلا کمی کسا...
&که در ها یک آن باز شد همه به طرف صدا برگشتن و با آنجلا روبه رو شدن آنجلا با اعتماد به نفس داخل شد از دامنش گرفت ادای احترام کرد
آنجلا:بابت تاخیرم عذر میخوام ولی الان در حضور شمام ، افتخار بزرگی هس که ملکه و پادشاه بزرگ سخاوتمند فرانسه رو از نزدیک میبینم امید وارم لحظه های خوبی سپری کنیم ملکه و پادشاه
آنجلا: از تعظیم کردن دست کشیدم و صاف ایستادم به همه نگاه کردم که شوکه نگام میکردن که مادرم گفت
خانم ژوبرت:برای پرنسس هم سرویس پذیرایی بزارید ...ماهم داشتیم از تو حرف میزدیم که ناگهانی وارد جمع شدی دخترم
م/کیم:چقدر زیبا هستید دوشیزه انگار شایعه ها واقعیت داره که زیباترین دختر انگلستانید
آنجلا:ممنونم ملکه من
پ/کیم:لطفا بشینید پرنسس سر پا وایساد!
&جز صندلی کنار تهیونگ صندلی خالی نبود و آنجلا مجبور بود کنار تهیونگ بشینه کنار تهیونگ نشست ولی محلی به تهیونگ نداد تهیونگ که نمیتونست چشاشو از دلبرش بگیره و این موضوع رو همه متوجه شده بودن که تهیونگ با نیشگون کوچیک جولیا به خودش اومد و
تهیونگ:من معذرت میخوام ملکه درست میگن زیبایی پرنسس قابل توصیف نیس
خانم ژوبرت:لطفا ادامه بدید(لبخند*
&همه شروع به سرور غذا کردن ولی آروا تنها فقط دسر خورد و بعدش شراب قرمز همه از سر میز بلند شدن و به سمت سالون پذیرایی رفتن برای تهیونگ و جولیا آرامی آنجلا عجیب بود و برای جیمین ناراحت کننده بود
آنجلا:تمام مدت رو مبل کنار شومینه دور از همه نشسته بودم که
پ/کیم: دوشیزه ژوبروت من واقعا طرح هاتونو پسندیدم میتونم درخواست کنم تا برای مراسم چند روز بعد برای ماهم لباس طراحی و آماده کنید؟
آنجلا:تو فکر بودم و متوجه حرف های پادشاه نشده بودم که با صدا زدن جیمین...
آنجلا: بله؟؟؟با من بودید؟(تعجب و سوالی)
لباس انجلا و تهیونگ اسلاید های بعدی
پ/کیم:جولیا درباره ایشون خیلی تعریف کرده و همچنین طراحی هاش حرف نداره واقعا عالیه
خانم ژوبرت:عاح خیلی ممنون .. ولی آنجلا کمی کسا...
&که در ها یک آن باز شد همه به طرف صدا برگشتن و با آنجلا روبه رو شدن آنجلا با اعتماد به نفس داخل شد از دامنش گرفت ادای احترام کرد
آنجلا:بابت تاخیرم عذر میخوام ولی الان در حضور شمام ، افتخار بزرگی هس که ملکه و پادشاه بزرگ سخاوتمند فرانسه رو از نزدیک میبینم امید وارم لحظه های خوبی سپری کنیم ملکه و پادشاه
آنجلا: از تعظیم کردن دست کشیدم و صاف ایستادم به همه نگاه کردم که شوکه نگام میکردن که مادرم گفت
خانم ژوبرت:برای پرنسس هم سرویس پذیرایی بزارید ...ماهم داشتیم از تو حرف میزدیم که ناگهانی وارد جمع شدی دخترم
م/کیم:چقدر زیبا هستید دوشیزه انگار شایعه ها واقعیت داره که زیباترین دختر انگلستانید
آنجلا:ممنونم ملکه من
پ/کیم:لطفا بشینید پرنسس سر پا وایساد!
&جز صندلی کنار تهیونگ صندلی خالی نبود و آنجلا مجبور بود کنار تهیونگ بشینه کنار تهیونگ نشست ولی محلی به تهیونگ نداد تهیونگ که نمیتونست چشاشو از دلبرش بگیره و این موضوع رو همه متوجه شده بودن که تهیونگ با نیشگون کوچیک جولیا به خودش اومد و
تهیونگ:من معذرت میخوام ملکه درست میگن زیبایی پرنسس قابل توصیف نیس
خانم ژوبرت:لطفا ادامه بدید(لبخند*
&همه شروع به سرور غذا کردن ولی آروا تنها فقط دسر خورد و بعدش شراب قرمز همه از سر میز بلند شدن و به سمت سالون پذیرایی رفتن برای تهیونگ و جولیا آرامی آنجلا عجیب بود و برای جیمین ناراحت کننده بود
آنجلا:تمام مدت رو مبل کنار شومینه دور از همه نشسته بودم که
پ/کیم: دوشیزه ژوبروت من واقعا طرح هاتونو پسندیدم میتونم درخواست کنم تا برای مراسم چند روز بعد برای ماهم لباس طراحی و آماده کنید؟
آنجلا:تو فکر بودم و متوجه حرف های پادشاه نشده بودم که با صدا زدن جیمین...
آنجلا: بله؟؟؟با من بودید؟(تعجب و سوالی)
لباس انجلا و تهیونگ اسلاید های بعدی
۲۹.۴k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.