پارت ۳۲
همه: خدافظ
ا.ت ویو:
وقتی کوک رفت بعد از حدود ۱۰. دقیقه همه چراغا خاموش شد . که یهو یه تیزر از کوک پخش شد و جیغ همه فنا رفت هوا . بعدش گروه موسیقی آمدن و در آخر ....کوک وارد صحنه شد که فن هاش کنسرت و گذاشتن رو سرشون .
کوک کلی آهنگ خوند و رقصید و اینا که ساعت شد ۱۰
کوک رو به فنا کرد و گفت : بعد از یه استراحت کوتاه با یه سورپرایز برمیگردم ....
و فنا دوباره جیغ و داد کردن و کوک صحنه رو ترک کرد . سریع آمد بالا پیش ما که همه
عرق کرده بود و موهاش ریخته بودن تو صورتش . دکمه جلوی پیراهنش رو باز کردو نفس نفس میزد ( الله اکبر) وایبی خیلی اینطوری جذاب شده بود که بلند شدم و رفتم سمت و لباسشو گرفتم(الله اکبر نمیخواد کاری کنه ...) و کشیدم سمت خودم . فکر کرد میخوام بوسش کنم ولی گفتم: آقای نسبتا منحرف نمیخوام بوست کنم . فقط میخوام.....( کوک پرید وسط حرفش )
کوک : فهمیدم فهمیدم ( با خنده )
بعد کوک جلوی لباسشو بست و دست منو گرفت و آمدم جلو تر سمت میز .همه بهش خسته نباشید گفتین. بعدش تشکر کرد و رو به پسرا کرد و گفت خب آماده اید؟
پسرا گفتن: اره
دخترا هم همینطور مات و مبهوت بهشون نگاه میکردن. که شوگا گفت: سوووپراااایز . ما از قبل از همه چیز خبر داشتیم و برای اینکه فن ها رو خوشحال کنیم قرار بود توی سانس دوم کنسرت ما هم با کوک اجرا کنیم . ( گفته بودم که کوک و پسرا فیت میدن با هم ولی بی تی اس نیستن )
ا.ت: و..واقعا؟ الان همه میخواین برین اجرا؟
لیا: تمرین کردین؟
لرا: با این لباس میرین ؟
سانا: آماده این ؟
سومی: کی برنامه ریزی کردین؟
کوک: ما از دو هفته پیش برنامه ریزی کرده بودیم و نه با این لباس نمیان الان همه لباسامون رو عوض میکنیم( لباس پسرا برای اجرا توی اسلاید دوم هست) و میریم برای اجرا .
دخترا: اهاااا
لیا: موفق باشین
پسرا : مرسی
و پسرا رفتن و لباساشون رو عوض کردن . بعد از یه ربع دوباره چراغا خاموش شد . که یهو آهنگ باتری پخش شد . و پسرا رفتن و اجرا کردن که یهو همه سالن رفت رو هوا. فنا آنقدر جیغ زدن که اگر یکم دیگه ادامه میدادم استادیوم میریخت پایین . بعد از باتری دینامیت و فیک لاو رو اجرا کردن . آخرین اهنگشون ای نید یو بود (I NEED U ) که موقع اجرا به ما اشاره کردن که یهو همه ما زدیم زیر گریه ( اشک شوق میریزن😅😂) و بعد از اجرای این آهنگ دیگه از فنا خدافظی کردن و کنسرت تموم شد. در های استادیوم رو باز کردن و فنا آروم آروم رفتن بیرون و پسرا آمدم پیش ما که ما دخترا هم زمان بلند شدیم و یکی یکی هر کس پارتنرش رو بغل کرد (اشکم ...)
همه بهشون خسته نباشید گفتیم .
بعد اعضا داشتن میرفتن که لباساشون رو عوض کنم که ما دخترا هم رفتیم کمکشون( الله اکبر ....) بعدش که لباساشون رو عوض کردن تهیونگ گفت : پسرا بیاین امشب بریم خونه من . خوشمیگذره .
لیا هم گفت: خب پس دخترا شما هم بیاین خونه من
پسرا : اووم ته سختت نیس؟
ته: نه
پسرا : اوکی
دخترا : واقعا؟ حالا که پسرا میرم خونه تهیونگ ما هم میام پیش تو
لیا: اوک بیاین
..............................
ا.ت ویو:
وقتی کوک رفت بعد از حدود ۱۰. دقیقه همه چراغا خاموش شد . که یهو یه تیزر از کوک پخش شد و جیغ همه فنا رفت هوا . بعدش گروه موسیقی آمدن و در آخر ....کوک وارد صحنه شد که فن هاش کنسرت و گذاشتن رو سرشون .
کوک کلی آهنگ خوند و رقصید و اینا که ساعت شد ۱۰
کوک رو به فنا کرد و گفت : بعد از یه استراحت کوتاه با یه سورپرایز برمیگردم ....
و فنا دوباره جیغ و داد کردن و کوک صحنه رو ترک کرد . سریع آمد بالا پیش ما که همه
عرق کرده بود و موهاش ریخته بودن تو صورتش . دکمه جلوی پیراهنش رو باز کردو نفس نفس میزد ( الله اکبر) وایبی خیلی اینطوری جذاب شده بود که بلند شدم و رفتم سمت و لباسشو گرفتم(الله اکبر نمیخواد کاری کنه ...) و کشیدم سمت خودم . فکر کرد میخوام بوسش کنم ولی گفتم: آقای نسبتا منحرف نمیخوام بوست کنم . فقط میخوام.....( کوک پرید وسط حرفش )
کوک : فهمیدم فهمیدم ( با خنده )
بعد کوک جلوی لباسشو بست و دست منو گرفت و آمدم جلو تر سمت میز .همه بهش خسته نباشید گفتین. بعدش تشکر کرد و رو به پسرا کرد و گفت خب آماده اید؟
پسرا گفتن: اره
دخترا هم همینطور مات و مبهوت بهشون نگاه میکردن. که شوگا گفت: سوووپراااایز . ما از قبل از همه چیز خبر داشتیم و برای اینکه فن ها رو خوشحال کنیم قرار بود توی سانس دوم کنسرت ما هم با کوک اجرا کنیم . ( گفته بودم که کوک و پسرا فیت میدن با هم ولی بی تی اس نیستن )
ا.ت: و..واقعا؟ الان همه میخواین برین اجرا؟
لیا: تمرین کردین؟
لرا: با این لباس میرین ؟
سانا: آماده این ؟
سومی: کی برنامه ریزی کردین؟
کوک: ما از دو هفته پیش برنامه ریزی کرده بودیم و نه با این لباس نمیان الان همه لباسامون رو عوض میکنیم( لباس پسرا برای اجرا توی اسلاید دوم هست) و میریم برای اجرا .
دخترا: اهاااا
لیا: موفق باشین
پسرا : مرسی
و پسرا رفتن و لباساشون رو عوض کردن . بعد از یه ربع دوباره چراغا خاموش شد . که یهو آهنگ باتری پخش شد . و پسرا رفتن و اجرا کردن که یهو همه سالن رفت رو هوا. فنا آنقدر جیغ زدن که اگر یکم دیگه ادامه میدادم استادیوم میریخت پایین . بعد از باتری دینامیت و فیک لاو رو اجرا کردن . آخرین اهنگشون ای نید یو بود (I NEED U ) که موقع اجرا به ما اشاره کردن که یهو همه ما زدیم زیر گریه ( اشک شوق میریزن😅😂) و بعد از اجرای این آهنگ دیگه از فنا خدافظی کردن و کنسرت تموم شد. در های استادیوم رو باز کردن و فنا آروم آروم رفتن بیرون و پسرا آمدم پیش ما که ما دخترا هم زمان بلند شدیم و یکی یکی هر کس پارتنرش رو بغل کرد (اشکم ...)
همه بهشون خسته نباشید گفتیم .
بعد اعضا داشتن میرفتن که لباساشون رو عوض کنم که ما دخترا هم رفتیم کمکشون( الله اکبر ....) بعدش که لباساشون رو عوض کردن تهیونگ گفت : پسرا بیاین امشب بریم خونه من . خوشمیگذره .
لیا هم گفت: خب پس دخترا شما هم بیاین خونه من
پسرا : اووم ته سختت نیس؟
ته: نه
پسرا : اوکی
دخترا : واقعا؟ حالا که پسرا میرم خونه تهیونگ ما هم میام پیش تو
لیا: اوک بیاین
..............................
۸.۴k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.