🦋pt:⁶ I don't care even if I raise blood
_صبح شده_
ا/ت: عاا فاک «خمیازه»
_بلند شدم و دیدم یه ساعت زودتر بلند شدم خیلیم عالی_
ا/ت: اوه پسر چه خوب
_ساعت رو خاموش کردم تا زنگ نخوره_
(از زبان ا/ت)
بلندشدم سمت اشپزخونه رفتم و چون تنها زندگی میکنم اب رو سر کشیدم با بطری و از در یخچال ساندویچ سرد رو برداشتم
و شروع کردن به خوردن
ا/ت: اومم عالیه
ساندویچ رو تموم کردم رفتم لباس چرم سیاهم رو با شلوار پوشیدم اونجا باید لباس عوض کنم
پس مشکلی نیست
طاقتم تو خونه نمیگیره واسه همین گوشیمو برداشتم و سمت کفشای بلندم رفتم پوشیدمشون و با گوشی از خونه زدم بیرون
_اقای جئون زنگ میزنه_
چرا الان زنگ میزنی؟ اوفف
ا/ت: الو قربان
جئون: بیداری؟
ا/ت: البته
جئون: خوبه از همین الان بیا دیگه
ا/ت: الان؟
جئون: نمیتونی؟
ا/ت: عا عا چرا میتونم
جئون: ماشین بفرستم؟
ا/ت: نه ممنون
جئون: باووش
ا/ت: فعلا
جئون: فعلا
_قطع تماس_
یااااا مرتیکه روانی چرا نظرت عوض میشه
باشه مشکلی نیست من میتونم برم که
_دستمو تکون دادم_
ا/ت: هی تاکسی!
_یه نفر وایساد_
مرد: هی کجا میرین
ا/ت: سمت (....) میرم
مرد: باشه سوار شید
ا/ت: ممنونم
(از زبان راننده)
عجب دختر زیباییه اوه فاک
در رو بست منم راه افتادم
مرد: هی چندسالته جیگر طلا
ا/ت: عجب ۱۸ سالمه
مرد: اوه پس دیگه میتونی رابطه داشته باشی
ا/ت: متاسفانه
ا/ت: عاا فاک «خمیازه»
_بلند شدم و دیدم یه ساعت زودتر بلند شدم خیلیم عالی_
ا/ت: اوه پسر چه خوب
_ساعت رو خاموش کردم تا زنگ نخوره_
(از زبان ا/ت)
بلندشدم سمت اشپزخونه رفتم و چون تنها زندگی میکنم اب رو سر کشیدم با بطری و از در یخچال ساندویچ سرد رو برداشتم
و شروع کردن به خوردن
ا/ت: اومم عالیه
ساندویچ رو تموم کردم رفتم لباس چرم سیاهم رو با شلوار پوشیدم اونجا باید لباس عوض کنم
پس مشکلی نیست
طاقتم تو خونه نمیگیره واسه همین گوشیمو برداشتم و سمت کفشای بلندم رفتم پوشیدمشون و با گوشی از خونه زدم بیرون
_اقای جئون زنگ میزنه_
چرا الان زنگ میزنی؟ اوفف
ا/ت: الو قربان
جئون: بیداری؟
ا/ت: البته
جئون: خوبه از همین الان بیا دیگه
ا/ت: الان؟
جئون: نمیتونی؟
ا/ت: عا عا چرا میتونم
جئون: ماشین بفرستم؟
ا/ت: نه ممنون
جئون: باووش
ا/ت: فعلا
جئون: فعلا
_قطع تماس_
یااااا مرتیکه روانی چرا نظرت عوض میشه
باشه مشکلی نیست من میتونم برم که
_دستمو تکون دادم_
ا/ت: هی تاکسی!
_یه نفر وایساد_
مرد: هی کجا میرین
ا/ت: سمت (....) میرم
مرد: باشه سوار شید
ا/ت: ممنونم
(از زبان راننده)
عجب دختر زیباییه اوه فاک
در رو بست منم راه افتادم
مرد: هی چندسالته جیگر طلا
ا/ت: عجب ۱۸ سالمه
مرد: اوه پس دیگه میتونی رابطه داشته باشی
ا/ت: متاسفانه
۲۹.۳k
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.