قهرمان های من

P:11
(دلم مثه چی درد میکنه پس لطفا حمایت کنید با این حالم دارم پارت مینویسم 🥲🥲💔)
دیدم کوک فقط شوورت پاشه اووو هولی شت یادم رف کوک عادت داره ل.خت بخوابه خداروشکر کوک خیلی تشک دارع و جا از هم میتونیم بخوابیم 🤌
_ات با این لباس اگه نمیتونی راحت بخوابیم ی لباس بت بدم
+عااا مم...ممنون میشم
کوک رف سمت کمدش و ی لباس داد بهم
_منم میرم بیرون تو عوض کن
+ باشه
کوک رفت بیرون و لباسامرو عوض کردم و دکمه پیراهن کوک رو بستم
رفتم روی یکی از تشکا و لباس خودم رو انداختم روی پاهام ک لخت بود
+جونگ کوکا میتونی بیای تو
کوک درو باز کرد اومد تو
_بزار بهت پتو و بالش بدم
+مرسی
کوک رف بیاره و منم سعی می‌کردم ب بدنش نگا نکنم
ویو کوک
رفتم سمت کمد و براش بالشت و پتو آوردم
_بفرما
+مرس
_شبخیر
+شبخیر
چراغ رو خاموش کردم و خوابیدیم
°~°مورنینگ°~°
ویو شوگا
صبح با صدای آلارم بیدار شدم ساعت ۸ بود رفتم توی اتاق کوک ، وارد شدم رفتم نشستم کنار ات
دستمو کشیدم سرش و آروم با صدای بمم بخاطر اینکه تازه بیدار شده بودم گفتم
شوگا: ات خواهر کوچولو قشنگم بیدار شو صبحونه بخوریم و بریم دکتر پاشو گلم
و روم رو کردم ب کوک
شوگا: هوی دراز بی خاصیت اگه میخوای توهم باهامون بیای بلند شو
دیدگاه ها (۹)

قهرمان های من

قهرمان های من

قهرمان های من

قهرمان های من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط