p23
ویو هانا
+واو
-دوستش داری؟
+چی؟نه میخوام برم خونه
-ساکت
دستمو گرفت به سمت عمارت کشوندم
+نکن کوک
-هانااااااا(داد)اعصاب منو ازین تخمیتر نکننن
+ب باشه داد نزن(صدا لرزون)
چرا آنقدر عصبیه مگه چیکار کردم
یهو دیدم آقای جئون از راه پله ها اومد پایین
#پسرم؟چرا خانم پارک اینجان؟
-سلام پدر خانم پارک ازین به بعد اینجا میمونن
#میتونم بدونم چرا؟
-میشه بعداً حرف بزنیم
#البته
دوباره دستمو گرفتو به داخل هدایت کرد وقتی رفتم داخل دهنم باز مونده بود واییی اینجا یه قصره
یهو جونگکوک برآید استایل بغلم کرد
+چیکار میکنی؟
-هیشش
رفتیم بالا منو انداخت رو تخت اصن وقت نداد اتاقشو نگاه کنم
+جونگکوک تو چت شده؟
-ها؟هیچیم نیست خوبم
پشت دستشو آورد و موهامو نوازش کرد
+وقتی سرم داد زدی خیلی ترسیدم
-متاسفم رُزم دیگه تکرار نمیشه
یه لحظه تمام عصبانیتم ازش تموم شد
+واقعا دوستم داری؟
-خب راستش،نه
+چی؟(تعجب)
-بجاش عاشقتم
+من...
تا خواستم چیزی بگم لبا#شو محکم روی لبام قرار داد مثل تشنه ها میمکید(📿خواهران اذان کی میزنه🤡)منم باهاش همکاری میکردم یه جاهاییش گاز میگرفت
+اومم
منم گازش گرفتم
-اخخ
دوباره وحشی تر ادامه داد دیگه نفس کم آوردم
+اومم
مشتمو آروم زدم به سینش که دل کند ازم پیشونیشو به پیشونیم چسبوند هر دومون به نفس نفس افتاده بودیم نفسای پر شدتمون
به صورتامون برخورد میکرد
-این همه خوشمزه بودن برای بده ها عسل
+(خجالت)
دوباره لبامو بین دندوناش گرفت
همون جور که میبوسید کمرمو گرفت خودشو کنارم پرت کرد رو تخت دستشو گذاشت روی باس##نم (هر کی گزارش کنه خر گاو نفهمه)و فشار داد نمیدونم ولی واقعا میخواستمش بدجور داغ کرده بودیم هر دومون
منتظر باشید📿📿
+واو
-دوستش داری؟
+چی؟نه میخوام برم خونه
-ساکت
دستمو گرفت به سمت عمارت کشوندم
+نکن کوک
-هانااااااا(داد)اعصاب منو ازین تخمیتر نکننن
+ب باشه داد نزن(صدا لرزون)
چرا آنقدر عصبیه مگه چیکار کردم
یهو دیدم آقای جئون از راه پله ها اومد پایین
#پسرم؟چرا خانم پارک اینجان؟
-سلام پدر خانم پارک ازین به بعد اینجا میمونن
#میتونم بدونم چرا؟
-میشه بعداً حرف بزنیم
#البته
دوباره دستمو گرفتو به داخل هدایت کرد وقتی رفتم داخل دهنم باز مونده بود واییی اینجا یه قصره
یهو جونگکوک برآید استایل بغلم کرد
+چیکار میکنی؟
-هیشش
رفتیم بالا منو انداخت رو تخت اصن وقت نداد اتاقشو نگاه کنم
+جونگکوک تو چت شده؟
-ها؟هیچیم نیست خوبم
پشت دستشو آورد و موهامو نوازش کرد
+وقتی سرم داد زدی خیلی ترسیدم
-متاسفم رُزم دیگه تکرار نمیشه
یه لحظه تمام عصبانیتم ازش تموم شد
+واقعا دوستم داری؟
-خب راستش،نه
+چی؟(تعجب)
-بجاش عاشقتم
+من...
تا خواستم چیزی بگم لبا#شو محکم روی لبام قرار داد مثل تشنه ها میمکید(📿خواهران اذان کی میزنه🤡)منم باهاش همکاری میکردم یه جاهاییش گاز میگرفت
+اومم
منم گازش گرفتم
-اخخ
دوباره وحشی تر ادامه داد دیگه نفس کم آوردم
+اومم
مشتمو آروم زدم به سینش که دل کند ازم پیشونیشو به پیشونیم چسبوند هر دومون به نفس نفس افتاده بودیم نفسای پر شدتمون
به صورتامون برخورد میکرد
-این همه خوشمزه بودن برای بده ها عسل
+(خجالت)
دوباره لبامو بین دندوناش گرفت
همون جور که میبوسید کمرمو گرفت خودشو کنارم پرت کرد رو تخت دستشو گذاشت روی باس##نم (هر کی گزارش کنه خر گاو نفهمه)و فشار داد نمیدونم ولی واقعا میخواستمش بدجور داغ کرده بودیم هر دومون
منتظر باشید📿📿
۳.۳k
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.