🦋pt:¹¹ I don't care even if I raise blood
(. ¹.) ساعت تو راه بودن
جیهون: یه ساعته که هیچ حرفی نمیزنی
ا/ت: عا... عامم من؟
جیهون: سرکار که چیزی نشده؟
ا/ت: نه نه اصلا
جیهون: پس مشکل چیه؟
ا/ت: امم.....
ذهن ا/ت: امم الان بهش باید بگم که با هفتا پسر تو یه خونه باید باشم؟.... نه نه اصلا نمیگم
ا/ت: نه فقط دلم واسه خانوادم تنگ شده
جیهون: ا... اوه
ا/ت: اوهوم
جیهون:... بیا یاداوریش نکنیم هوم؟
ا/ت: بهشون زنگ میزنم اشکالی نداره
جیهون: خوبه
(از زبان جیهون)
_جاده یکم خلوت شد سر ا/ت رو گرفتم و بوسیدم و گفتم_
جیهون: سعی میکنم دوست خوبی باشم واست تا بتونی دلتنگیت رو یکم فراموش کنی
ا/ت: یاااا جیهوننن خیلی مهربونی
جیهون: «لبخند» داریم میرسیم
ا/ت: عا عامم باشه
(از زبان جیهون)
کوچه رو دور زدم و ماشین رو نگه داشتم
به ا/ت گفتم
جیهون: پیاده شیم
(از زبان ا/ت)
در ماشین رو باز کردم و پیاده شدم
جیهونم سویچ رو در اورد و پیاده شد
بهم اشاره داد همراهش برم
باهاش رفتم تو یه خونه
خیلی شیک بود تو خونه بودیم... که یه صدا اشنا گفت
هوانگ: پت مت
منو جیهون باهم برگشتیم سمت صدا
که دیدیم هوانگ جلومون وایساده
هوانگ: گرسنه اید؟
ا/ت واوو خونت خیلی قشنگه... خودتم خیلی جذاب شدی
هوانگ: اوفف بابا خجالتم ندید «خنده»
جیهون: «خنده» من که گرسنه نیستم
ا/ت: امم منم همینطور
هوانگ: خوبه... پس بیاین بریم سر میزی که درستش کردم مشروب بخوریم
جیهون: یااا رئیس تو کارم میکنی
هوانگ: «با صدای اروم» هی کی گفته من کار نمیکنم
ا/ت: من
هوانگ: منننن؟؟؟
جیهون: اوهوم
هوانگ: من.. باشه بریم میز رو ببینیم؟؟؟
جیهون: بریممم!
ا/ت: بریم
هوانگ: یااا باشه
(از زبان جیهون)
هه منم باور کردم هوانگ گشاد الان میز چیده باشه
با ا/ت رفتیم تو در رو باز کردیم منو ا/ت خشک شده بودیم
هوانگ: هه دیدی؟
جیهون: خسته نباشی
ا/ت: از نظرم هرچی کمتر باشه بهتره
هوانگ: میدونین چقدر انرژی مصرف کردم تا رفتم بطری شراب رو با سه تا لیوان اوردم؟
جیهون: اصلا خیلی
ا/ت: من نمیخندم...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــ🦋
ـــــــــــ
جیهون: یه ساعته که هیچ حرفی نمیزنی
ا/ت: عا... عامم من؟
جیهون: سرکار که چیزی نشده؟
ا/ت: نه نه اصلا
جیهون: پس مشکل چیه؟
ا/ت: امم.....
ذهن ا/ت: امم الان بهش باید بگم که با هفتا پسر تو یه خونه باید باشم؟.... نه نه اصلا نمیگم
ا/ت: نه فقط دلم واسه خانوادم تنگ شده
جیهون: ا... اوه
ا/ت: اوهوم
جیهون:... بیا یاداوریش نکنیم هوم؟
ا/ت: بهشون زنگ میزنم اشکالی نداره
جیهون: خوبه
(از زبان جیهون)
_جاده یکم خلوت شد سر ا/ت رو گرفتم و بوسیدم و گفتم_
جیهون: سعی میکنم دوست خوبی باشم واست تا بتونی دلتنگیت رو یکم فراموش کنی
ا/ت: یاااا جیهوننن خیلی مهربونی
جیهون: «لبخند» داریم میرسیم
ا/ت: عا عامم باشه
(از زبان جیهون)
کوچه رو دور زدم و ماشین رو نگه داشتم
به ا/ت گفتم
جیهون: پیاده شیم
(از زبان ا/ت)
در ماشین رو باز کردم و پیاده شدم
جیهونم سویچ رو در اورد و پیاده شد
بهم اشاره داد همراهش برم
باهاش رفتم تو یه خونه
خیلی شیک بود تو خونه بودیم... که یه صدا اشنا گفت
هوانگ: پت مت
منو جیهون باهم برگشتیم سمت صدا
که دیدیم هوانگ جلومون وایساده
هوانگ: گرسنه اید؟
ا/ت واوو خونت خیلی قشنگه... خودتم خیلی جذاب شدی
هوانگ: اوفف بابا خجالتم ندید «خنده»
جیهون: «خنده» من که گرسنه نیستم
ا/ت: امم منم همینطور
هوانگ: خوبه... پس بیاین بریم سر میزی که درستش کردم مشروب بخوریم
جیهون: یااا رئیس تو کارم میکنی
هوانگ: «با صدای اروم» هی کی گفته من کار نمیکنم
ا/ت: من
هوانگ: منننن؟؟؟
جیهون: اوهوم
هوانگ: من.. باشه بریم میز رو ببینیم؟؟؟
جیهون: بریممم!
ا/ت: بریم
هوانگ: یااا باشه
(از زبان جیهون)
هه منم باور کردم هوانگ گشاد الان میز چیده باشه
با ا/ت رفتیم تو در رو باز کردیم منو ا/ت خشک شده بودیم
هوانگ: هه دیدی؟
جیهون: خسته نباشی
ا/ت: از نظرم هرچی کمتر باشه بهتره
هوانگ: میدونین چقدر انرژی مصرف کردم تا رفتم بطری شراب رو با سه تا لیوان اوردم؟
جیهون: اصلا خیلی
ا/ت: من نمیخندم...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــ🦋
ـــــــــــ
۱۱.۹k
۱۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.