پارت ۶ برادر ناتنی

تو پارت چهارم من ی اشتباهی کردم بجای جونگین نوشتم جیسونگ درحالی که هان و جیسونگ یکین حالا شما اونجاهایی که نوشتم جیسونگ بخونین جونگین


۱۱:۴۶شب

جیمین مستو خمار داشت یونگیو میبوسید
کوک: حالم بهم خورد بابا بسه
فلیکس: ی شات دیگه مونده
هیونجین : لیکس چیکارش داری ..همرو دادی به خوردش
فلیکس: باید رکورد بزنه
هیون جین: بچه ۱۴سالشه مثلاً
فلیکس: خب که چی؟
هان: دعوا نکنین
جونگین : بیا برو تو جیبم
لینو : هااان ،بیا اینجا
هان : ها!؟ نه ممنون همینجا جام خوبه
کوک: ساعت چنده؟
بنگ چان: تقریبا ۱۲
کوک: هااااااااااااااا؟؟؟؟نههههه..
پاشد و گوشیشو نگاه کرد ،باورش نمیشد کی ساعت دوازده شده بدو بدو رفت اونم بدون خداحافظی ۱۲تا تماس بی پاسخ داشت همشم مال تهیونگ بود حتما خیلی عصبانی بود
زود زود خودشو رسوند جلو در کلیدو چرخوند و درو باز کرد ،با تهیونگ خیلی عصبانی مواجه شد
کوک: تهیونگ...من معذر...
تا میخواست حرفشو کامل کنه سوزش زیادیو رو گونش حس کرد
درسته ! تهیونگ زده بود تو گوشش
تهیونگ : لعنتی..چرا انفدر دیر کردی! میدونی چقد نگرانت بودم؟؟؟*داد*
کوک: من ...هواسم نبود ببخشید
ته: دهنتو ببند ....فقط گمشو تو اتاقت...دیگم نبینمت!!
کوک اشکاش قطره قطره سر میخورد پایین ولی آروم بود و رفت تو اتاقش ...درو بست و قفلش کرد
کوک ویو+)
همین الان به مامان زنگ میزنم
میرم آمریکا ...دیگه پامو تو کره نمیزارم
به ننش زنگ زد همه چیو بهش گفت مامانش دلداریش داد گفت واسش برای هفته بعدی بلیط پرواز میگیره
سرشو گذاشت رو تخت و تا میخواست گریه کرد ،همونجوری خوابش برد
۶:۴۰
از خواب بیدار شد و درشو باز کرد رفت بیرون و دوباره تهیونگ...
تهیونگ: اومدی..بشین میخوام باهات حرف بزنم
کوک: لازم نکرده اقای کیم
ته: بله؟ همین الان...گفتی...اقای کیم؟
کوک : اره ....حالا میتونی از دستم راحت شی ...
ته: چته؟ ببخشید دیشب حالم خوب نبود ...اونجوری باهات برخورد کردم
کوک: معذرت خواهی چیزیو درست نمیکنه،هفته بعدی شنبه من میرم آمریکا پیش مامان
تهیونگ: چی؟؟؟...
کوک: همین که الان گفتم
تهیونگ : شوخیت گرفته؟؟ بخاطر ی دعوای کوچولو میخوای بری؟ فقط ۱۴سالته کوک...به خودت بیا،بری اونجا دوباره
کوک: هیچی نگو یلحضه ،مامان همه کارارو انجام داده من میرم و تو نمیتونی جلومو بگیری
ازت متنفرم تهیونگ
تهیونگ : ....از من؟ ......من...من..معذرت میخوام ...لطفا نرو...من دوست دارم کوک..لطفا
کوک : ازت متنفرم ....توعم ازم متنفر باش ....امیدوارم دیگه نبینمت