my mafia
پارت: ۱۶
کابوس هایی که بعد مرگ مادرم توی آتیش سوزی سال ۲۰۰۹ شروع شدن....از اون موقع هیچ وقت راحت نخوابیدم.....پس از قرص های خواب آور با بی حسی استفاده کردم تا بتونم بعضی شب هارو راحتتر بخوابم.....البته که بی فایده بود
قرص ها رو در آوردم و داخل کشو های کنار تخت گذاشتم.....با اینکه همشون رو در نیاورده بودم بازم جا نشدن و مجور شدم داخل یکی از کشو های کمد همن رو ردیف کنم
بعد تموم شدن اونا به فکر افتادم
اگر آقای جئون بیاد و ببینتشون چی؟ اگه فکر کنه روانیم چی؟
پشمون شدم و همه رو برگردونم سر جاش تو چمدون درش رو بستم و قفلش رو زدم محض احتیاط گذاشتمش زیر تختم
اما چرا یه مرد غریبه بهم میگه بمون و منم میمونم؟ عجیبه بعضی وقتا از کارام تعجب میکنم....
با صدای رعد و برق رشته افکارم پاره شد و اشک هام سرازیر شد
کابوس هایی که بعد مرگ مادرم توی آتیش سوزی سال ۲۰۰۹ شروع شدن....از اون موقع هیچ وقت راحت نخوابیدم.....پس از قرص های خواب آور با بی حسی استفاده کردم تا بتونم بعضی شب هارو راحتتر بخوابم.....البته که بی فایده بود
قرص ها رو در آوردم و داخل کشو های کنار تخت گذاشتم.....با اینکه همشون رو در نیاورده بودم بازم جا نشدن و مجور شدم داخل یکی از کشو های کمد همن رو ردیف کنم
بعد تموم شدن اونا به فکر افتادم
اگر آقای جئون بیاد و ببینتشون چی؟ اگه فکر کنه روانیم چی؟
پشمون شدم و همه رو برگردونم سر جاش تو چمدون درش رو بستم و قفلش رو زدم محض احتیاط گذاشتمش زیر تختم
اما چرا یه مرد غریبه بهم میگه بمون و منم میمونم؟ عجیبه بعضی وقتا از کارام تعجب میکنم....
با صدای رعد و برق رشته افکارم پاره شد و اشک هام سرازیر شد
۱.۱k
۱۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.