ادامه ی پارت اخر
دکترا نمی زاشتن تهیونگ نزدیکتر بره و داشت خودش رو می کشت
دست ا.ت از زیر پارچه بیرون بود فقط داد میزدم و گریه میکردم : بزارید دستاشو بگیرم تورو خداااا هق ا.ت لطفا نرو هق نروو بزارید ببینمش هق
ا.تم رو بردن دیگه نیست دیگه هیچ وقت نمی تونم خودمو ببخشم دیگه هیچ وقت نمی تونم ببینمش من کشتمش من قاتلش شدم من قاتل عشقم شدم هق من نامردی کردم در حقش ا.ت منو ببخش فرشته ی قشنگم منو ببخش هق
(وقتی تهیونگ رفت با بدبختی خونه با بادیگارد البته بادیگارد می روند)
(ویو تهیونگ )
درو باز کردم و وارد خونه شدم و به اتاق رو به روم که ا.ت رو اونجا زجرش دادم نگاه کردم و خون های ریخته شده رو نگاه کردم فقط گریه میکردم و با خودم حرف میزدم لباس ا.ت رو که از تنش پاره کرده بودم رو برداشتمو بو کشیدمش بوی ا.ت رو میداد هق این لباس زیادی بوی تازه میده اینو برای اولین بار تن کرده بود هق خدایااا من خیلی عوضیم من چیکار کردم باهاش هق
خودمو روی تختی که کلی خون روش بود اونم خون ا.ت پرت کردم. گریه می کردم و بو می کشیدم خدا منو لعنت کنه من حرومی حروم زاده با بیبیم چیکار کردم من اون دوهی رو زنده نمی زارم می کشمش انتقام ا.ت رو میگیرم ...
انقد گریه کردم و زجه زدم که آخرش خوابم برد...
(فردا)
اومدم از خونه بیرون حالم خیلی داغون بودبعد رفتم گل فروشی و برای ا.تم گل خریدم ...
رفتم سر خاکش
تهیونگ: سلام قشنگم اومدم پیشت برات گل رز قرمز و مشکی خریدم ...چرا تنهام گذاشتی هق من می خواستم برات جبران کنم ولی نیستی دیگه جبران کنم(باگریه) ا.ت منو ببخش من زیادی بهت بدی کردم منو ببخش هق .. اینو بدون از دوهی انتقام میگیرم هرجا باشه پیداش میکنم و زندش نمی زارم اینو بدون خیلی دوست دارم و بدون هیچ وقت فراموشت نمیکنم زندگیم...
پایاااننن😭😭😭
دست ا.ت از زیر پارچه بیرون بود فقط داد میزدم و گریه میکردم : بزارید دستاشو بگیرم تورو خداااا هق ا.ت لطفا نرو هق نروو بزارید ببینمش هق
ا.تم رو بردن دیگه نیست دیگه هیچ وقت نمی تونم خودمو ببخشم دیگه هیچ وقت نمی تونم ببینمش من کشتمش من قاتلش شدم من قاتل عشقم شدم هق من نامردی کردم در حقش ا.ت منو ببخش فرشته ی قشنگم منو ببخش هق
(وقتی تهیونگ رفت با بدبختی خونه با بادیگارد البته بادیگارد می روند)
(ویو تهیونگ )
درو باز کردم و وارد خونه شدم و به اتاق رو به روم که ا.ت رو اونجا زجرش دادم نگاه کردم و خون های ریخته شده رو نگاه کردم فقط گریه میکردم و با خودم حرف میزدم لباس ا.ت رو که از تنش پاره کرده بودم رو برداشتمو بو کشیدمش بوی ا.ت رو میداد هق این لباس زیادی بوی تازه میده اینو برای اولین بار تن کرده بود هق خدایااا من خیلی عوضیم من چیکار کردم باهاش هق
خودمو روی تختی که کلی خون روش بود اونم خون ا.ت پرت کردم. گریه می کردم و بو می کشیدم خدا منو لعنت کنه من حرومی حروم زاده با بیبیم چیکار کردم من اون دوهی رو زنده نمی زارم می کشمش انتقام ا.ت رو میگیرم ...
انقد گریه کردم و زجه زدم که آخرش خوابم برد...
(فردا)
اومدم از خونه بیرون حالم خیلی داغون بودبعد رفتم گل فروشی و برای ا.تم گل خریدم ...
رفتم سر خاکش
تهیونگ: سلام قشنگم اومدم پیشت برات گل رز قرمز و مشکی خریدم ...چرا تنهام گذاشتی هق من می خواستم برات جبران کنم ولی نیستی دیگه جبران کنم(باگریه) ا.ت منو ببخش من زیادی بهت بدی کردم منو ببخش هق .. اینو بدون از دوهی انتقام میگیرم هرجا باشه پیداش میکنم و زندش نمی زارم اینو بدون خیلی دوست دارم و بدون هیچ وقت فراموشت نمیکنم زندگیم...
پایاااننن😭😭😭
۳۷.۸k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.