black flower
Part ¹
ویو یونا
صبح با صدای سگی یورا از خواب پریدم بلند شدم رفتم سمت حموم و ¹⁰ مینی دوش گرفتم و اومدم بیرون موهامو خشک کردم حالت دادم و رفتم یه لباس خوشگل انتخاب کردم که یورا مثل بز کلشو انداخت و اومد تو اتاق
یورا:هان یونا بفرمایین سر میز صبحانه و بعد برین سرکار امروز ایدلتون کنسرت داره"معدبانه"
یونا:الان میام و اینقدر معدب نباش من میدونم توهم میری"خنده"
یورا:خب چه کنم گمشو بیا پایین
♪ سر میز♪
م.یونا:دخترم فکر کنم امروز کارت بیشتره
یورا:معلومه که کارش بیشتره مامان اون یه منیجر هست
پ.یونا:دخترم یورا اروم باش و بجای این بچه بازیا برو سرکار
م.یونا: عزیزم اروم باش چی شده مثلا یونرا که شغلش عالیه
پ.یونا:اینا بچه بازیه یورا قرار بود دکتر بشه
یورا:بابا من الان یه معلمم شغلم بد نیست
«در حال بحث»
یونا:خدانگهدار "خنده"
یورا:اونی وایسا منم بیام
یونا:دیرم شده شما به بحثتون ادامه بدین
پ.یونا:چته تو یکی
یونا:لطفاً دیگه منو برای صبحانه صدا نزنید اگر میخواید راجب یورا حرف بزنید
م.یونا: حسودیت شده هان یونا
یونا:دیرم شد خدانگهدار
♪شرکت♪
یونا:سلام به همه
همه: .......
یونا:چتونه همه ساکتین
کوک:دیر کردی هان یونا"سرد"
یونا:یا ابوالفضل......ببخشید قربان"خنده"
کوک:مشکلت باید با پی دی نیم حل بشه
پی دی نیم:هان یونا میخوای اخراج بشی"داد"
یونا:ببخشید رئیس"تعظیم"
پی دی نیم:برو از رئیست بخواه ببخشتت به هر حال اون بهترین ایدله ولی از نظر من تو اخراج باید بشی
یونا:قربان منو ببخشید
کوک: سونگ می بیا بگو
سونگ می:بهرحال هان یونا تو دنیا یکیه و خیلی دیر میاد سرکار ولی چون هیچکس مثلش خوب کارشون بلد نیست اجازه اخراجشو ندارید
یونا:ممنون.....خب همه برین سرکار استایلیت هم سریع بره لباس جناب جئون رو بهش بده و بقیه کارتونو بکنین
"چند دقیقه بعد"
کوک:تو مگه قصد جون مردومو داری یکم اروم تر موهامو شونه کن"داد"
یارو:ببخشید
کوک:تو منیجر بیا اینجا "سرد"
یونا:بفرمایین قربان
کوک:اینو اخراج کنین"سرد"
یونا:ولی قربان .....
کوک:یا خودت تا شب باید همه کار منو بکنی"سرد"
یونا:حقیقتا این وظیفه منیجره حتما "خنده"
"ساعت ۷ شب"
یونا:یکی بگه ساعت چنده کمرم چشک شد
یه نفر:ساعت هفت و یک دقیقه و ۲۸ ثانیه هست
یونا:وایی ۹ دقیقه دیگه کنسرته
همون نفر:نه ۸ دقیقه و. ۳۲ ثانیه
یونا:همون
"بعداز کنسرت ساعت ۱۰ شب"
کوک:اخ این کنسرت چرا اینقدر طولانی بود "سرد"
یونا:جسارتا شما ۲ تا آهنگ رو اجرا کردین و ما با جمعیت بزرگی که قابل توجه بودن روبه رو شدیم"معدبانه"
بادیگارد:بفرمایین قربان کار کی داشتین
پ.یونا:دختره دیونه میدونی ساعت چنده نیومدی خونه"داد"
یونا:ببخشید......م....ن.."ترس"
پ.یونا:نگرانت شده بودم دخترم"بغلش کرد"
م.یونا:چه صحنه زیبایی
یونا:
ویو یونا
صبح با صدای سگی یورا از خواب پریدم بلند شدم رفتم سمت حموم و ¹⁰ مینی دوش گرفتم و اومدم بیرون موهامو خشک کردم حالت دادم و رفتم یه لباس خوشگل انتخاب کردم که یورا مثل بز کلشو انداخت و اومد تو اتاق
یورا:هان یونا بفرمایین سر میز صبحانه و بعد برین سرکار امروز ایدلتون کنسرت داره"معدبانه"
یونا:الان میام و اینقدر معدب نباش من میدونم توهم میری"خنده"
یورا:خب چه کنم گمشو بیا پایین
♪ سر میز♪
م.یونا:دخترم فکر کنم امروز کارت بیشتره
یورا:معلومه که کارش بیشتره مامان اون یه منیجر هست
پ.یونا:دخترم یورا اروم باش و بجای این بچه بازیا برو سرکار
م.یونا: عزیزم اروم باش چی شده مثلا یونرا که شغلش عالیه
پ.یونا:اینا بچه بازیه یورا قرار بود دکتر بشه
یورا:بابا من الان یه معلمم شغلم بد نیست
«در حال بحث»
یونا:خدانگهدار "خنده"
یورا:اونی وایسا منم بیام
یونا:دیرم شده شما به بحثتون ادامه بدین
پ.یونا:چته تو یکی
یونا:لطفاً دیگه منو برای صبحانه صدا نزنید اگر میخواید راجب یورا حرف بزنید
م.یونا: حسودیت شده هان یونا
یونا:دیرم شد خدانگهدار
♪شرکت♪
یونا:سلام به همه
همه: .......
یونا:چتونه همه ساکتین
کوک:دیر کردی هان یونا"سرد"
یونا:یا ابوالفضل......ببخشید قربان"خنده"
کوک:مشکلت باید با پی دی نیم حل بشه
پی دی نیم:هان یونا میخوای اخراج بشی"داد"
یونا:ببخشید رئیس"تعظیم"
پی دی نیم:برو از رئیست بخواه ببخشتت به هر حال اون بهترین ایدله ولی از نظر من تو اخراج باید بشی
یونا:قربان منو ببخشید
کوک: سونگ می بیا بگو
سونگ می:بهرحال هان یونا تو دنیا یکیه و خیلی دیر میاد سرکار ولی چون هیچکس مثلش خوب کارشون بلد نیست اجازه اخراجشو ندارید
یونا:ممنون.....خب همه برین سرکار استایلیت هم سریع بره لباس جناب جئون رو بهش بده و بقیه کارتونو بکنین
"چند دقیقه بعد"
کوک:تو مگه قصد جون مردومو داری یکم اروم تر موهامو شونه کن"داد"
یارو:ببخشید
کوک:تو منیجر بیا اینجا "سرد"
یونا:بفرمایین قربان
کوک:اینو اخراج کنین"سرد"
یونا:ولی قربان .....
کوک:یا خودت تا شب باید همه کار منو بکنی"سرد"
یونا:حقیقتا این وظیفه منیجره حتما "خنده"
"ساعت ۷ شب"
یونا:یکی بگه ساعت چنده کمرم چشک شد
یه نفر:ساعت هفت و یک دقیقه و ۲۸ ثانیه هست
یونا:وایی ۹ دقیقه دیگه کنسرته
همون نفر:نه ۸ دقیقه و. ۳۲ ثانیه
یونا:همون
"بعداز کنسرت ساعت ۱۰ شب"
کوک:اخ این کنسرت چرا اینقدر طولانی بود "سرد"
یونا:جسارتا شما ۲ تا آهنگ رو اجرا کردین و ما با جمعیت بزرگی که قابل توجه بودن روبه رو شدیم"معدبانه"
بادیگارد:بفرمایین قربان کار کی داشتین
پ.یونا:دختره دیونه میدونی ساعت چنده نیومدی خونه"داد"
یونا:ببخشید......م....ن.."ترس"
پ.یونا:نگرانت شده بودم دخترم"بغلش کرد"
م.یونا:چه صحنه زیبایی
یونا:
۴.۲k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.