رفته بود تهران درس بخواند.
رفته بود تهران درس بخواند.
سال آخر دبیرستان، دوستش از یک کوچه می رفته
مدرسه و علی از کوچه ای دیگر.
دوستش به او می گفته: چرا از آنجا میروی؟
بیا از این کوچه برویم، پر از دختر است!
علی می گفته: شما میخواهی بروی، برو. به سلامت
من نمی آیـــــم...
(کتاب صیاد شیرازی، ص ۸)
سال آخر دبیرستان، دوستش از یک کوچه می رفته
مدرسه و علی از کوچه ای دیگر.
دوستش به او می گفته: چرا از آنجا میروی؟
بیا از این کوچه برویم، پر از دختر است!
علی می گفته: شما میخواهی بروی، برو. به سلامت
من نمی آیـــــم...
(کتاب صیاد شیرازی، ص ۸)
۹۶۳
۲۷ خرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.