«عشق نافرجام من»
«عشق نافرجام من»
«پارت ۶»
یونا:انگار اون یدونه برات کافی نبود.(خیلی آروم)
تهیونگ:انگار توام اون همه التماس یادت رفته.
یونا:هوففففف من خیلی آرومم.
تهیونگ:سعیتو بکن.
+:یونا داشت از شدت عصبانیت منفجر میشد.🤣
زنگ تفریح بالاخره خورد
جیسو:چه خبر از هم نیمکتی عزیزت؟؟؟
یونا:پسره خیییلییییی پروعهههه
جیسو:اما خیلی جذابه
یونا:جذابیتش بخوره تو سرش
جیسو:واههههه انگار تو خیلی پری
یونا:چرا نباشم
جیسو:زیاد سخت نمیگیری بهش
یونا:نه خیرم اصلاااااا(با فریاد)
جیسو: OK Ok
( توی کلاس)
یونا:جیسو میشه بری خانم لی حرف بزنی ببینی میشه که بجای اون پرو پیش من بشینی؟؟؟؟
جیسو:باش فردا میگم.
یونا:فردا خیلی دیره تا اون موقع دق میکنم
جیسو:تحمل کن
یونا:ایششششش
چند ساعت بعد...
جیسو:میخوای بری خونه
یونا:به نظرت کجا باید برم
جیسو:آخه تو خونتون هیچ کس نیست
یونا:مگه اولین بارمه😑😑😑
«پارت ۶»
یونا:انگار اون یدونه برات کافی نبود.(خیلی آروم)
تهیونگ:انگار توام اون همه التماس یادت رفته.
یونا:هوففففف من خیلی آرومم.
تهیونگ:سعیتو بکن.
+:یونا داشت از شدت عصبانیت منفجر میشد.🤣
زنگ تفریح بالاخره خورد
جیسو:چه خبر از هم نیمکتی عزیزت؟؟؟
یونا:پسره خیییلییییی پروعهههه
جیسو:اما خیلی جذابه
یونا:جذابیتش بخوره تو سرش
جیسو:واههههه انگار تو خیلی پری
یونا:چرا نباشم
جیسو:زیاد سخت نمیگیری بهش
یونا:نه خیرم اصلاااااا(با فریاد)
جیسو: OK Ok
( توی کلاس)
یونا:جیسو میشه بری خانم لی حرف بزنی ببینی میشه که بجای اون پرو پیش من بشینی؟؟؟؟
جیسو:باش فردا میگم.
یونا:فردا خیلی دیره تا اون موقع دق میکنم
جیسو:تحمل کن
یونا:ایششششش
چند ساعت بعد...
جیسو:میخوای بری خونه
یونا:به نظرت کجا باید برم
جیسو:آخه تو خونتون هیچ کس نیست
یونا:مگه اولین بارمه😑😑😑
۱۰.۰k
۱۴ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.