part26
کوک: باید برم دنبالش
م.ک: اروم باش چیزی نشده برگشته کنار داداشاش زنگ بزن به جینسو
کوک: باشه
زنگ زدم به جینسو
جینسو: الو
کوک: سلام خوبی؟
جینسو: ممنون
کوک: کجایی؟
جینسو: خونم
کوک: کی کنارته
جینسو: منو مینسو تنهاییم
کوک: ا/ت نیست
جینسو: نه رفته سفر خونه دوستش
کوک: هنوز برنگشته
جینسو: نه
کوک: باشه خدافظ
جینسو: خدافظ
کوک: مامان نبود میدونم خونه دوستش کجاست میرم دنبالش
م.ک: زودبرگرد
کوک: باشه
یک ساعت بعد
تق تق تق
در باز شد
لانا: سلام
کوک: منو میشناسید؟
لانا: دوست ا/ت هستی؟
کوک: اره درسته ا/ت خونست
لانا: نه ا/ت هفته پیش رفت کره
کوک: رفت؟
لانا: اره
کوک: ممنون
چند دقیقه بعد
رفتم بیمارستان
👨🏻⚕️: سلام
کوک: ببخشید امروز نوبت داشتیم درسته
👨🏻⚕️: به نام؟
کوک: کیم ا/ت
👨🏻⚕️: ۲ ساعت اینجا بود
کوک: رفته
👨🏻⚕️:اره
کوک: ممنون
رفتم فرودگاه
کوک: ببخشید خانم
👩🏼✈️: بله
کوک: پرواز ژاپن به کره کی بود
👩🏼✈️: دیر رسیدید یک ساعت پیش بود
کوک: ممنون اها این عکس نگاه کن این دخترو دیدی یا نه؟
👩🏼✈️: اره اره بود
کوک: ممنون
شب
برگشتم خونه
کوک: مامان
م.ک: بزگشتی از نگرانی مردم کجا بودی؟
کوک: پیداش نکردم برگشته
م.ک: خب ماهم چند روز دیگه برمیگردیم
کوک: چند روز دیگه نه همین الان
م.ک: چرا کار نداری؟
کوک: نه میشه برگردیم دارم از نگرانی میمیرم
مامانم اومد بغلم کرد
م.ک: خیلی خیلی بزرگ شدی پسرم انگار همین دیروز بود بدنیا اومدی چه برسه به اینکه عاشق شدی
کوک: عاشق شدم؟
م.ک: خودتو نزن به اون راه من میدونم چه حسی داری من مامانتم
کوک:مامان
م.ک: از من میترسی؟ خب بهم راستشو بگو
کوک: اره ازش خوشم میاد
م.ک: میدونستم الانم نگران نباش وسایلتو جمع کن فردا بلیط بگیر بریم
کوک: فردا؟
م.ک: اره
کوک:من برای امشب گرفتم
م.ک: باشه سریع وسایلتو جمع کن بریم
کوک: باشه
فردا (شب)
تق تق تق
جینسو: اومدم
کوک: سلام
جینسو: جونگکوک برگشتی؟
کوک: اره
مینسو: سلام بیا داخل یانگسو یوچان هم هستند
کوک: اومدم
چند دقیقه بعد
کوک: ا/ت کجاست؟
جینسو: دیروز زنگ زدی گفتم که هنوز برنگشته
کوک: برنگشته؟
جینسو: نه
کوک: زنگم نزده
مینسو: صبر کن من الان زنگ میزنم(دستگاه مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد لطفا بعدا تماس بگیرید)
کوک: مامانم گفته حالش خوب نیست باید برم خونه خدافظ
جینسو: خدافظ
رفتم خونه هانا
تق تق تق
هانا: وایی عشقم اومدی میدونی چقدر منتظر این صحنه بودم
کوک:ا/ت کجاست؟
هانا: دوباره حرف اون دختره زدی من چه میدونم هرچی بهش زنگ میزنم جواب نمیده گوشیش خاموشه
کوک: هانا خبری شد بهم بگو
هانا: چرا باید بگم
کوک: خب من میرم
هانا: امشب بمون
کوک: برو بابا
#فیک
#سناریو
م.ک: اروم باش چیزی نشده برگشته کنار داداشاش زنگ بزن به جینسو
کوک: باشه
زنگ زدم به جینسو
جینسو: الو
کوک: سلام خوبی؟
جینسو: ممنون
کوک: کجایی؟
جینسو: خونم
کوک: کی کنارته
جینسو: منو مینسو تنهاییم
کوک: ا/ت نیست
جینسو: نه رفته سفر خونه دوستش
کوک: هنوز برنگشته
جینسو: نه
کوک: باشه خدافظ
جینسو: خدافظ
کوک: مامان نبود میدونم خونه دوستش کجاست میرم دنبالش
م.ک: زودبرگرد
کوک: باشه
یک ساعت بعد
تق تق تق
در باز شد
لانا: سلام
کوک: منو میشناسید؟
لانا: دوست ا/ت هستی؟
کوک: اره درسته ا/ت خونست
لانا: نه ا/ت هفته پیش رفت کره
کوک: رفت؟
لانا: اره
کوک: ممنون
چند دقیقه بعد
رفتم بیمارستان
👨🏻⚕️: سلام
کوک: ببخشید امروز نوبت داشتیم درسته
👨🏻⚕️: به نام؟
کوک: کیم ا/ت
👨🏻⚕️: ۲ ساعت اینجا بود
کوک: رفته
👨🏻⚕️:اره
کوک: ممنون
رفتم فرودگاه
کوک: ببخشید خانم
👩🏼✈️: بله
کوک: پرواز ژاپن به کره کی بود
👩🏼✈️: دیر رسیدید یک ساعت پیش بود
کوک: ممنون اها این عکس نگاه کن این دخترو دیدی یا نه؟
👩🏼✈️: اره اره بود
کوک: ممنون
شب
برگشتم خونه
کوک: مامان
م.ک: بزگشتی از نگرانی مردم کجا بودی؟
کوک: پیداش نکردم برگشته
م.ک: خب ماهم چند روز دیگه برمیگردیم
کوک: چند روز دیگه نه همین الان
م.ک: چرا کار نداری؟
کوک: نه میشه برگردیم دارم از نگرانی میمیرم
مامانم اومد بغلم کرد
م.ک: خیلی خیلی بزرگ شدی پسرم انگار همین دیروز بود بدنیا اومدی چه برسه به اینکه عاشق شدی
کوک: عاشق شدم؟
م.ک: خودتو نزن به اون راه من میدونم چه حسی داری من مامانتم
کوک:مامان
م.ک: از من میترسی؟ خب بهم راستشو بگو
کوک: اره ازش خوشم میاد
م.ک: میدونستم الانم نگران نباش وسایلتو جمع کن فردا بلیط بگیر بریم
کوک: فردا؟
م.ک: اره
کوک:من برای امشب گرفتم
م.ک: باشه سریع وسایلتو جمع کن بریم
کوک: باشه
فردا (شب)
تق تق تق
جینسو: اومدم
کوک: سلام
جینسو: جونگکوک برگشتی؟
کوک: اره
مینسو: سلام بیا داخل یانگسو یوچان هم هستند
کوک: اومدم
چند دقیقه بعد
کوک: ا/ت کجاست؟
جینسو: دیروز زنگ زدی گفتم که هنوز برنگشته
کوک: برنگشته؟
جینسو: نه
کوک: زنگم نزده
مینسو: صبر کن من الان زنگ میزنم(دستگاه مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد لطفا بعدا تماس بگیرید)
کوک: مامانم گفته حالش خوب نیست باید برم خونه خدافظ
جینسو: خدافظ
رفتم خونه هانا
تق تق تق
هانا: وایی عشقم اومدی میدونی چقدر منتظر این صحنه بودم
کوک:ا/ت کجاست؟
هانا: دوباره حرف اون دختره زدی من چه میدونم هرچی بهش زنگ میزنم جواب نمیده گوشیش خاموشه
کوک: هانا خبری شد بهم بگو
هانا: چرا باید بگم
کوک: خب من میرم
هانا: امشب بمون
کوک: برو بابا
#فیک
#سناریو
۱۷.۷k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.