P.5
که صدایه زنی بلند شد. به سمته صدا برگشت که با دختر سیاه پوست مواجه شد.
دختر:بفرمایید
جانگ کوک نگاهی به دختر سیاه پوست انداخت.
جانگ کوک:با خانوم کیم کار داشتم
دختر سیاه پوست از روی صندلی بلند شد.
دختر:متاسفم ولی ایشون نمی تونن صحبت کنن.
جانگ کوک با تعجب به پری کوچولوش نگاه کرد.
جانگ کوک:پس چجوری موسیقی یاد میدن؟
دختر سیاه پوست ساف ایستاد.
دختر:ایشون با زبان اشاره صحبت میکنن و من حرفاشون رو میگم
پسر آهان زی لب گفت که به گوشه دختر سیاه پوست نرسید. دختر سیه پوست نگاهی به پسر انداخت.
دختر:خب کارتون چیه؟
جانگ کوک حول کرد. توی ذهنش دنباله دلیلی برايه اومدن میگشت و تنها چیزی که به ذهنش میرسید رو به زبون آورد.
جانگ کوک:من می خوام پیانو یاد بگیرم
دختر سیاه پوست به سمت پسر آمد و روبه روی پسر ایستاد. سرش رو بلند کرد و به چشمان پسر خیره شد. لبخند ملیحی زد.
دختر:باعث افتخار ماست که به شما پیانو یاد بدیم
دختر سیاه پوست دستش را به سمته پسر دراز کرد. جانگ کوک آرام دستش را به سمته دست دختر برد و با او دست داد که صدای کوبیده شدن چیزی آمد.جانگ کوک و دختر سیاه پوست به سمت منبع صدا برگشتن که با پری کوچولو مواجه شدن. پری دستش را بالا آورد و با علامت های مختلف چیزی به دختر سیاه پوست گفت. دختر سیاه پوست به سمت پسر برگشت.
دختر:لطفا بیاین این برگه رو امضا کنید دختر سیاه پوست به سمت میزی که پری کوچولو پشتش نشسته بود رفت و برگه ای رو از روی میز برداشت. خودکاری از کناره دست پری گرفت و به سمته پسر برگشت. جانگ کوک آروم به سمته دختر سیاه پوست حرکت کرد و برگه رو از گرفت.دختر خودکار رو به سمتش گرفت ولی جانگ کوک ترجیح میداد با خودکار خودش امضا کنه. دستش رو به سمته جیبه کتش برد و خودکار نقره اش رو برداشت و برگه رو امضا کرد که.......
دختر:بفرمایید
جانگ کوک نگاهی به دختر سیاه پوست انداخت.
جانگ کوک:با خانوم کیم کار داشتم
دختر سیاه پوست از روی صندلی بلند شد.
دختر:متاسفم ولی ایشون نمی تونن صحبت کنن.
جانگ کوک با تعجب به پری کوچولوش نگاه کرد.
جانگ کوک:پس چجوری موسیقی یاد میدن؟
دختر سیاه پوست ساف ایستاد.
دختر:ایشون با زبان اشاره صحبت میکنن و من حرفاشون رو میگم
پسر آهان زی لب گفت که به گوشه دختر سیاه پوست نرسید. دختر سیه پوست نگاهی به پسر انداخت.
دختر:خب کارتون چیه؟
جانگ کوک حول کرد. توی ذهنش دنباله دلیلی برايه اومدن میگشت و تنها چیزی که به ذهنش میرسید رو به زبون آورد.
جانگ کوک:من می خوام پیانو یاد بگیرم
دختر سیاه پوست به سمت پسر آمد و روبه روی پسر ایستاد. سرش رو بلند کرد و به چشمان پسر خیره شد. لبخند ملیحی زد.
دختر:باعث افتخار ماست که به شما پیانو یاد بدیم
دختر سیاه پوست دستش را به سمته پسر دراز کرد. جانگ کوک آرام دستش را به سمته دست دختر برد و با او دست داد که صدای کوبیده شدن چیزی آمد.جانگ کوک و دختر سیاه پوست به سمت منبع صدا برگشتن که با پری کوچولو مواجه شدن. پری دستش را بالا آورد و با علامت های مختلف چیزی به دختر سیاه پوست گفت. دختر سیاه پوست به سمت پسر برگشت.
دختر:لطفا بیاین این برگه رو امضا کنید دختر سیاه پوست به سمت میزی که پری کوچولو پشتش نشسته بود رفت و برگه ای رو از روی میز برداشت. خودکاری از کناره دست پری گرفت و به سمته پسر برگشت. جانگ کوک آروم به سمته دختر سیاه پوست حرکت کرد و برگه رو از گرفت.دختر خودکار رو به سمتش گرفت ولی جانگ کوک ترجیح میداد با خودکار خودش امضا کنه. دستش رو به سمته جیبه کتش برد و خودکار نقره اش رو برداشت و برگه رو امضا کرد که.......
۵.۴k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.