love is a killer
love is a killer
p.²⁸
ات ویو
( صبحونه خوردیم و سوار ماشین شدیم امروز سوهو مرخص میشود ولی خب چطور بخش بگم تو چهار ماه تو کما بودب بعد من عاشق تهیونگ شدم ایششششششش عجب گیری کردم )
+تهیونگ
- جانم
+ چطور به بقیه درباره رابطمون بگیم
- نگران نباش هفته بعد یه مهمونی داریم میخوام به بقیه اعلام کنم
+جدی
- اره
+من استرس دارم
- تا وقتی من هستم از هیچی نترس. (از این جنتلمنا هم نداریم )
•فلش بک به فردا •
ات ویو
( امروز وسط مرخصیم یهو رئیس زنگ زد و گفت سریع بیا یه کار واجب دارم تهیونگ با کوکم قبل من تو گفتن تو شرکت یه کاری براشون پیش اومده ومن و سوهو تنها بودیم ولی دیگه باید میرفتم ار سوهو خدافظی کردم و رفتم بیرون عمارت تاکسی گرفتم و رفتم رسیدم وارد اتاق رئیس شدم)
( علامت رئیس ات کانگ جون هی ♣︎)
+سلام
♣︎ سلام
+کاریم داشتی
♣︎ ات تو میدونی بهترین معمور هستی برای همین میخوام یه پرونده بهت بده
+ چه پرونده ای
♣︎ درباره باند مافیای 《ببر خونین》اسم رئیس گروه کیم ویکتور هستش اینم پرونده واعتلاعاتی که ما داریم تو باید اعتلاعات بیشتر و مدرک جم کنی
+چشم ( پرونده رو برداشت )
+ با اجازه از خدمتتون مرخص میشم
ات ویو
( رفتم نشستم رو میز کاریم و پرونده رو باز کردم وا چه گارا که نکرده. دلالی مواد ، قاچاق، قاچاق آدم، قتل، قمار ، و غیره شت هیچ کس تا الان چهرش رو ندیده و موقه قمار و بستن قرار داد از یه ماسک مثل ببر هست ( عکسش اسلاید دوم هست )و بقیه افرادی که همراهش هستن صورتشون پوشوندن و کسی تا به حال ندیده صورتش رو شتتتت این یارو دیگه کیه تابه حال همچین پرونده ای ندیده بودم هعیی معلومه قراره بهم سخت بگزره
بعد خوندن کل پرونده و جستوجو تو اینترنت یه عکس خیلی تار ازش پیدا کردم ولی بازم زیاد معلوم نبود و برام آشنا میزد انگار برام آشناست کجا دیدمش ........بعد ملی تحقیق بلند شدم دیدم همه رفتن شت مگه ساعت چنده ساعت ۱:۳۴ گوشیمو برداشتم نگاه کردم ۲۵ تماس از دست رفته از تهیونگ ۲ تماس از دست رفته از سوهو ۱ تماس از دست رفته از نابی( دوست صمیمی ات / اصلا حال میکنید چه اسم هایی میارم ) گوشیمو از سایلنت در آوردم و آماده شدم برم خونه گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود
+الو
- اتتت خوبی کجایی حالت خوبه ( نگران )
+ یه نفس بگیر اره خوبم سر کار بودم حالمم خوبه
- آخيش خیالم راحت شد منتظر باش میام دنبالت
+ چیم بشه آخه مثلا یه مافیا بیاد بدوزدتم (خندید )
+نگرانم نباش خودم تاکسی میگیرم میام
- همین که گفتم بشین آلان میام
+باوشه
ات ویو
( چش شده بود مثلا چی میخواست بشه چند دقیقه گذشت تهیونگ زنگ زد گفت دم در هست منم وسایل رو برداشتم رفتم وقتی تهیونگ رو دیدم لبخندی زدم یهو برگشت که خوشکم زد)
[جا نداد تو کامنتا]
p.²⁸
ات ویو
( صبحونه خوردیم و سوار ماشین شدیم امروز سوهو مرخص میشود ولی خب چطور بخش بگم تو چهار ماه تو کما بودب بعد من عاشق تهیونگ شدم ایششششششش عجب گیری کردم )
+تهیونگ
- جانم
+ چطور به بقیه درباره رابطمون بگیم
- نگران نباش هفته بعد یه مهمونی داریم میخوام به بقیه اعلام کنم
+جدی
- اره
+من استرس دارم
- تا وقتی من هستم از هیچی نترس. (از این جنتلمنا هم نداریم )
•فلش بک به فردا •
ات ویو
( امروز وسط مرخصیم یهو رئیس زنگ زد و گفت سریع بیا یه کار واجب دارم تهیونگ با کوکم قبل من تو گفتن تو شرکت یه کاری براشون پیش اومده ومن و سوهو تنها بودیم ولی دیگه باید میرفتم ار سوهو خدافظی کردم و رفتم بیرون عمارت تاکسی گرفتم و رفتم رسیدم وارد اتاق رئیس شدم)
( علامت رئیس ات کانگ جون هی ♣︎)
+سلام
♣︎ سلام
+کاریم داشتی
♣︎ ات تو میدونی بهترین معمور هستی برای همین میخوام یه پرونده بهت بده
+ چه پرونده ای
♣︎ درباره باند مافیای 《ببر خونین》اسم رئیس گروه کیم ویکتور هستش اینم پرونده واعتلاعاتی که ما داریم تو باید اعتلاعات بیشتر و مدرک جم کنی
+چشم ( پرونده رو برداشت )
+ با اجازه از خدمتتون مرخص میشم
ات ویو
( رفتم نشستم رو میز کاریم و پرونده رو باز کردم وا چه گارا که نکرده. دلالی مواد ، قاچاق، قاچاق آدم، قتل، قمار ، و غیره شت هیچ کس تا الان چهرش رو ندیده و موقه قمار و بستن قرار داد از یه ماسک مثل ببر هست ( عکسش اسلاید دوم هست )و بقیه افرادی که همراهش هستن صورتشون پوشوندن و کسی تا به حال ندیده صورتش رو شتتتت این یارو دیگه کیه تابه حال همچین پرونده ای ندیده بودم هعیی معلومه قراره بهم سخت بگزره
بعد خوندن کل پرونده و جستوجو تو اینترنت یه عکس خیلی تار ازش پیدا کردم ولی بازم زیاد معلوم نبود و برام آشنا میزد انگار برام آشناست کجا دیدمش ........بعد ملی تحقیق بلند شدم دیدم همه رفتن شت مگه ساعت چنده ساعت ۱:۳۴ گوشیمو برداشتم نگاه کردم ۲۵ تماس از دست رفته از تهیونگ ۲ تماس از دست رفته از سوهو ۱ تماس از دست رفته از نابی( دوست صمیمی ات / اصلا حال میکنید چه اسم هایی میارم ) گوشیمو از سایلنت در آوردم و آماده شدم برم خونه گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود
+الو
- اتتت خوبی کجایی حالت خوبه ( نگران )
+ یه نفس بگیر اره خوبم سر کار بودم حالمم خوبه
- آخيش خیالم راحت شد منتظر باش میام دنبالت
+ چیم بشه آخه مثلا یه مافیا بیاد بدوزدتم (خندید )
+نگرانم نباش خودم تاکسی میگیرم میام
- همین که گفتم بشین آلان میام
+باوشه
ات ویو
( چش شده بود مثلا چی میخواست بشه چند دقیقه گذشت تهیونگ زنگ زد گفت دم در هست منم وسایل رو برداشتم رفتم وقتی تهیونگ رو دیدم لبخندی زدم یهو برگشت که خوشکم زد)
[جا نداد تو کامنتا]
۶.۳k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.