پارت ۲۳
ویو جیمین
رفتم حموم اومدم.. یه تیشرت پوشیدم و روش یه هودی زرد پوشیدم با شلوار لی ابی خیلی سرد بوددد
∆یونگی دیگه پاشو ۱ ساعتو نیمه خوابی
+اههه.. باشه
تا منو دید خندید
+چقدر باحال شدی
∆واقعا؟
+اره...وایسا منم تیپ بزنم
بعد اومد جلوی من لخت شد
شتتتتت...بدنش....اون سیکس بکاش...نمیتونم نگاه کنم دیگه
رومو کردم طرف دیوار
+اخییی..داداش خجالتی اسگل
∆اسگل خودتی
+اوکی برگرد پوشیدم
تا برگشتم دیدم هیچی نپوشیده بود...چشمام بستم
+اوکی بابا کیوتتت نکش خودتو
∆میشه یه چیزی بپوشی
ویو یونگی
داداشم اسگله
یه لباس مردونه ی مشکی پوشیدم با یه شلوار مشکی و روش یه پلیور یقه باز قرمز پوشیدم...اوففف عجب دافی شده بودما
+اوکی پوشیدم دیگه چشماتو باز کن
داشت از لای چشمام نگاه میکرد ببینه راست میگم یا نه..کیوته دیگه کیوت خر
∆واو چه خفن شدی
+چاکرم بدو بریم
ویو ادمین
رفتن سوار...نمیدونستن سوار چی بشن
+گوش کن اون بی ام و مشکیه خیلی خفنه
∆نچ...اوت مزاتیری ابیه قشنگ تره
ویو جیمین
یونگی صورتشو اورد جلو دقیقه توی صورتم
+اون بی ام و اوکی؟
∆عاا...میگم..هوا گرم نیست
+نه سرده
∆ترو خودا اون مزاتیریه لطفااااا
+بابا از این ترفندا نه دیگههههه.....باشهههه کیوت
دوباره دساشو کشید رو سرم.. بابا نکن دیگه اسگل
بعد سوار اون مزاتیریه شدیم
خیلی باحال بود این یونگی اسگله بابا
رفتیم دم خونشون... جای بدی نبود خیلیم به مدرسه نزدیک بود
∆اینکه خوبه دقیقا مدرسه ۴ خیابون اونور تره
+بیا بریم توشو ببینیم بعد میفهمی
ویو ادمین
رفتن توش
خونه یه پزیرایی داشت و اون گوشه یه اشپز خونه ی نقلی و کوچیک بود و ته پزیرایی ۲ تا اتاق بود... که یکی از اتاقا حموم دستشویی داشت و یکی هم تراس
∆اینجا که عالیهعهههه
+خب.. تقریبا
∆گوش کن... یه اتاق تراس داره.. یکی دساشوییو اینا.... من دستشویی حمون میخوام
+قبول
∆ها؟... چرا؟
+چون هم کوچیک تره هم قبلا اتاقم بود
∆خب عیبی نداره
+خب حالا بریم خرید
∆اره بریم
رفتنو سوار ماشین شدن
∆میگم وسایلم بخریم.. مثل مبلو فرشو اینا دیگه
+اوکی...
رفتم حموم اومدم.. یه تیشرت پوشیدم و روش یه هودی زرد پوشیدم با شلوار لی ابی خیلی سرد بوددد
∆یونگی دیگه پاشو ۱ ساعتو نیمه خوابی
+اههه.. باشه
تا منو دید خندید
+چقدر باحال شدی
∆واقعا؟
+اره...وایسا منم تیپ بزنم
بعد اومد جلوی من لخت شد
شتتتتت...بدنش....اون سیکس بکاش...نمیتونم نگاه کنم دیگه
رومو کردم طرف دیوار
+اخییی..داداش خجالتی اسگل
∆اسگل خودتی
+اوکی برگرد پوشیدم
تا برگشتم دیدم هیچی نپوشیده بود...چشمام بستم
+اوکی بابا کیوتتت نکش خودتو
∆میشه یه چیزی بپوشی
ویو یونگی
داداشم اسگله
یه لباس مردونه ی مشکی پوشیدم با یه شلوار مشکی و روش یه پلیور یقه باز قرمز پوشیدم...اوففف عجب دافی شده بودما
+اوکی پوشیدم دیگه چشماتو باز کن
داشت از لای چشمام نگاه میکرد ببینه راست میگم یا نه..کیوته دیگه کیوت خر
∆واو چه خفن شدی
+چاکرم بدو بریم
ویو ادمین
رفتن سوار...نمیدونستن سوار چی بشن
+گوش کن اون بی ام و مشکیه خیلی خفنه
∆نچ...اوت مزاتیری ابیه قشنگ تره
ویو جیمین
یونگی صورتشو اورد جلو دقیقه توی صورتم
+اون بی ام و اوکی؟
∆عاا...میگم..هوا گرم نیست
+نه سرده
∆ترو خودا اون مزاتیریه لطفااااا
+بابا از این ترفندا نه دیگههههه.....باشهههه کیوت
دوباره دساشو کشید رو سرم.. بابا نکن دیگه اسگل
بعد سوار اون مزاتیریه شدیم
خیلی باحال بود این یونگی اسگله بابا
رفتیم دم خونشون... جای بدی نبود خیلیم به مدرسه نزدیک بود
∆اینکه خوبه دقیقا مدرسه ۴ خیابون اونور تره
+بیا بریم توشو ببینیم بعد میفهمی
ویو ادمین
رفتن توش
خونه یه پزیرایی داشت و اون گوشه یه اشپز خونه ی نقلی و کوچیک بود و ته پزیرایی ۲ تا اتاق بود... که یکی از اتاقا حموم دستشویی داشت و یکی هم تراس
∆اینجا که عالیهعهههه
+خب.. تقریبا
∆گوش کن... یه اتاق تراس داره.. یکی دساشوییو اینا.... من دستشویی حمون میخوام
+قبول
∆ها؟... چرا؟
+چون هم کوچیک تره هم قبلا اتاقم بود
∆خب عیبی نداره
+خب حالا بریم خرید
∆اره بریم
رفتنو سوار ماشین شدن
∆میگم وسایلم بخریم.. مثل مبلو فرشو اینا دیگه
+اوکی...
۵.۰k
۰۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.