فیک گذشته ی تلخ پارت ١٧ ( آخر )
هانا بلند گفت
هانا : بله
جیمین خنده ای کرد و سریع انگشتر رو دستش کرد و بعد هانا رو در آغوش گرفت
یک هفته از اون اتفاق می گذشت و قرار بود هانا و جیمین هفته آینده باهم ازدواج کنند
هانا از مامانش خداحافظی کرد و از خونه خارج شد که جیمین رو دید که با یک تیپ دختر کش به ماشین لوکسش تکیه داده بود و داشت به اون نگاه میکرد هانا لبخندی زد و رفت توی بغل جیمین
جیمین : سلام عزیزم
هانا : سلام عشقم
هانا و جیمین سوار ماشین شدند و به سمت یک فروشگاه خیلی بزرگ که همه چیز میشد توش پیدا کرد رفتند قرار بود امروز دو نفری باهم خرید عروسی کنند باهم وارد فروشگاه شدند و تا چشمشون به اولین مغازه خورد واردش شدند مغازه پر بود از لباس های خوشگل عروس جیمین از کنار لباس ها رد شد و هر لباسی که چشمش رو میگرفت برمیداشت و می داد به دختری که برای کمک کردن انتخاب لباس هانا اومده بود تقریبا نزدیک ٢٠ تا لباس انتخاب کرد و رو به هانا گفت
جیمین : منتظر چی هستی برو بپوششون
و هانا با دهنی باز از تعجب رفت سمت اتاق پرو
هانا همه ی لباس ها رو پوشید ولی جیمین از هر کدومشون یک اشکالی می گرفت هانا احساس می کرد همه ی لباس های مغازه رو امتحان کرده از بس لباس عوض کرده بود که بالاخره یکی مد نظر آقا شد و تاییدش کرد و هانا هم از اون خوشش اومده بود واقعا لباس زیبایی بود خلاصه تونستند بعد از کلی دردسر لباس عروس رو انتخاب کنند و رفتند تا برای جیمین لباس انتخاب کنند و هانا تصمیم گرفت برای انتقام همین کار رو با جیمین بکنه خلاصه هر لباسی که جیمین می پوشید ازش یک اشکالی می گرفت تا اینکه جیمین لباسی رو پوشید که آنقدر توی تنش جذاب بود که هانا زبونش بند اومده بود و نتونست ایرادی ازش بگیره و همون رو انتخاب کردند خرید های عروسی تا شب طول کشید و اون شب خسته کننده بالاخره تموم شد
روز عروسی
هانا و جیمین هر دو خیلی زیبا شده بودند و هر دو دست در دست هم از بین افرادی که به عروسیشون اومده بودند رد میشدند توی این مدت اتفاقات زیادی براشون افتاده بود کی می دونست که اون گذشته تلخ باعث یک آینده شیرین شده بود اون دوتا سختی های زیادی رو کنار هم و جدا از هم تجربه کرده بودند ولی آخرش یک پایان شیرین داشتند
اسلاید دو : لباس هانا برای عروسیش
اسلاید سه : مدل موهای هانا برای عروسیش
باورم نمیشه تموم شد🤧خب امیدوارم از این فیک خوشتون اومده باشه لایک و کامنت فراموش نشه😉
#فیک
#بی_تی_اس
#جیمین
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جیمین
هانا : بله
جیمین خنده ای کرد و سریع انگشتر رو دستش کرد و بعد هانا رو در آغوش گرفت
یک هفته از اون اتفاق می گذشت و قرار بود هانا و جیمین هفته آینده باهم ازدواج کنند
هانا از مامانش خداحافظی کرد و از خونه خارج شد که جیمین رو دید که با یک تیپ دختر کش به ماشین لوکسش تکیه داده بود و داشت به اون نگاه میکرد هانا لبخندی زد و رفت توی بغل جیمین
جیمین : سلام عزیزم
هانا : سلام عشقم
هانا و جیمین سوار ماشین شدند و به سمت یک فروشگاه خیلی بزرگ که همه چیز میشد توش پیدا کرد رفتند قرار بود امروز دو نفری باهم خرید عروسی کنند باهم وارد فروشگاه شدند و تا چشمشون به اولین مغازه خورد واردش شدند مغازه پر بود از لباس های خوشگل عروس جیمین از کنار لباس ها رد شد و هر لباسی که چشمش رو میگرفت برمیداشت و می داد به دختری که برای کمک کردن انتخاب لباس هانا اومده بود تقریبا نزدیک ٢٠ تا لباس انتخاب کرد و رو به هانا گفت
جیمین : منتظر چی هستی برو بپوششون
و هانا با دهنی باز از تعجب رفت سمت اتاق پرو
هانا همه ی لباس ها رو پوشید ولی جیمین از هر کدومشون یک اشکالی می گرفت هانا احساس می کرد همه ی لباس های مغازه رو امتحان کرده از بس لباس عوض کرده بود که بالاخره یکی مد نظر آقا شد و تاییدش کرد و هانا هم از اون خوشش اومده بود واقعا لباس زیبایی بود خلاصه تونستند بعد از کلی دردسر لباس عروس رو انتخاب کنند و رفتند تا برای جیمین لباس انتخاب کنند و هانا تصمیم گرفت برای انتقام همین کار رو با جیمین بکنه خلاصه هر لباسی که جیمین می پوشید ازش یک اشکالی می گرفت تا اینکه جیمین لباسی رو پوشید که آنقدر توی تنش جذاب بود که هانا زبونش بند اومده بود و نتونست ایرادی ازش بگیره و همون رو انتخاب کردند خرید های عروسی تا شب طول کشید و اون شب خسته کننده بالاخره تموم شد
روز عروسی
هانا و جیمین هر دو خیلی زیبا شده بودند و هر دو دست در دست هم از بین افرادی که به عروسیشون اومده بودند رد میشدند توی این مدت اتفاقات زیادی براشون افتاده بود کی می دونست که اون گذشته تلخ باعث یک آینده شیرین شده بود اون دوتا سختی های زیادی رو کنار هم و جدا از هم تجربه کرده بودند ولی آخرش یک پایان شیرین داشتند
اسلاید دو : لباس هانا برای عروسیش
اسلاید سه : مدل موهای هانا برای عروسیش
باورم نمیشه تموم شد🤧خب امیدوارم از این فیک خوشتون اومده باشه لایک و کامنت فراموش نشه😉
#فیک
#بی_تی_اس
#جیمین
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جیمین
۱۲۴.۲k
۰۷ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.