چند پارتی از فلیکس ( درخواستی)

Pov:
وقتی تو دیووانه وار عاشقش بودی ولی اون نه

علامت فیلیکس_ علامت ات+

صدای قطرات بارون داشت محکم به پنجره خونه کوچیکت میخورد درساتو نوشته بودی و منتظر بودی تا وقت یکم بگذره و بری بخوابی تا فردا انرژی برای دانشگاه داشته باشی
فکر کردی اگه یکم کتاب بخونی بهتر باش معمولا شر رو شیطون بودی ولی کتاب خوندن رو دوست داشتی
حدود نیم ساعت گذشت ساعت ۱۱ شب رو نشون میداد جمعه بود تو دانشجو بودی خانوادت رو از دست داده بودی و با تنها خواهرت که تو کانادا بود در ارتباط بودی دیگه رفتی بخوابی که رعد و برق آسمون نمیزاشت تنها بودی کسی نبود تا در اغوشش پناه بگیری چاره نداشتی جز اینکه بزنی بیرون از خونه معمولا تو خونه نمیتونستی بمونی چون میترسیدی ولی وقتی بیرون میرفتی به بهانه بازی کردن تو گودال های آب دیگه نمیترسیدی ساعت ۱۱:۳۰ دقیقه رو نشون میداد یه ژاکت پوشیدی و رفتی تا اینکه به فکرت زد بری بار برای آدمی مثل تو که خیلی درد کشیده بار بهترین چیز بود
دوساعت گذشت خیلی مست بودی با بدبختی رسیدی خونه و خوابیدی


صبح شده بود آماده شدی و رفتی مدرسه اولین ترم دانشگاهت بود امروز کلاسی داشتی که معلمش مشخص نبود تا اینکه