ارباب من
ارباب من
p4
رفتم پیش ات یهو منو بوسید
ته: ات این چکاری بود
ات: تو منو دوست داری
ته: اره چطور
ات: ولی من جناب اقای کیم تهیونگ را دوست دارم
ته: ها
ات: دوستت دارم
ته:حالا به همه میگی
ات:نه به هیچکس نمیگم
ته: خب بیا بریم پایین
.رفتن پایین.
ایو: ات بالاخره قبول کرد
ات: اره خب کی میرم
ایو: امروز میریم
ته: امروز
ات: قربان مشکلی هست
ته: نه نیست
اجومااااااااااااااا
ات: اخ گوشم قربان اروم تر
اجوما: بله قربان
ته: یادت باشه اجوما من بهت یه وسیله دادم که اگر کسی اومد اذیت ندیمه ها کنه بکشیش
اجوما: یادم نرفته حتما ارباب
ات بیا بریم
ات: اجوما من با ارباب و ایو و کوک میرم
اجوما: باشه دختر مواظب باش
ات:حتما
.زمان رفتن.
ایو: خب ات تو با ته میری که مواظبش باشی منم با کوک
کوک: ایو الان دیر میشه بدو بیا
ایو: من رفتم ات هواست باشه چی گفتم
ات: باشه بای بای
ته: بیا ات
ات: اومدم
.در راه رفتن.
ته: ات
ات: بله قربان
ته;میشه رو پاهات بخوابم
ات: قربان شما خوابتون میاد
ته: اره
ات: باشه
داشتیم میرسیدیم که منم خوابم برد بیدار شده دیدم ته بیدار شده
ات: ارباب شما کی بیدار شدید
ته: خیلی وقته
ات داریم میرسیم
ات: ها چقدر زود
.رسیدن به ساحل.
ایو: ات و ته بیاین بریم اتاق بگیریم
ات: ایو چه حوصله ای داری نمیخواهی اول بری ساحل
ایو: ات بیا بریم اتاق بگیریم
ات: باشه
مهمان دار: سلام بفرماید
ایو: سلام ما اومدیم اتاق بگیریم
مهمان دار: چند نفرید
ایو: چهار نفر
مهمان دار: ببینین مذ دوتا اتاق ویژه داریم میخواهین
ایو: بله حتما
ته:چی شد
ایو: دوتا اتاق ویژه دارن
ات: بحصتون تمام شد من خسته هستم
ایو: خب باشه ببینین من و کوک یه اتاق و ات و ته یه اتاق
ات: کلید دست تو هست بده من خوابم میاد
ایو: باشه بیا
ته و کوک شما وسیله ها رو میارین
کوک: چشم پرانسس خانم
ته: باشه
ایو: ات بری....
خسته نباشی
ایو: ته کوک
ته و کوک: چیه
ایو: ببینین مهمان دار گفتش فردا جشن هست اگر بخواین میتوانین بیاین
ته: ایو من وسیله های خودمو ات رو برداشتم وسیله های تو دست کوک هست من میرم
.درون اتاق.
ته: ات بیداری
ات:اره بیدارم
ته: تو خوابت نمیومد
ات: چرا ولی نمیتوانم بخوابم
ته: باشه من وسیله هارو میزارم میام پیشت بخوابم
ات: باشه
ته: خب بیا بخوابیم
ات: باشه
.چهار ساعت بعد.
ته
از خواب بیدار شدم دیدم ات نیست
ته: ات کجایی
ات: دارم موهامو خشک میکنم
ته: کی بیدار شدی
ات: بیست دقیقه ای میشه
ته.....یعنی ارباب میشه موهامو سشوار بکنین
ته: باشه
ات: قربان..........
(این داستان ادامه دارد:/)
p4
رفتم پیش ات یهو منو بوسید
ته: ات این چکاری بود
ات: تو منو دوست داری
ته: اره چطور
ات: ولی من جناب اقای کیم تهیونگ را دوست دارم
ته: ها
ات: دوستت دارم
ته:حالا به همه میگی
ات:نه به هیچکس نمیگم
ته: خب بیا بریم پایین
.رفتن پایین.
ایو: ات بالاخره قبول کرد
ات: اره خب کی میرم
ایو: امروز میریم
ته: امروز
ات: قربان مشکلی هست
ته: نه نیست
اجومااااااااااااااا
ات: اخ گوشم قربان اروم تر
اجوما: بله قربان
ته: یادت باشه اجوما من بهت یه وسیله دادم که اگر کسی اومد اذیت ندیمه ها کنه بکشیش
اجوما: یادم نرفته حتما ارباب
ات بیا بریم
ات: اجوما من با ارباب و ایو و کوک میرم
اجوما: باشه دختر مواظب باش
ات:حتما
.زمان رفتن.
ایو: خب ات تو با ته میری که مواظبش باشی منم با کوک
کوک: ایو الان دیر میشه بدو بیا
ایو: من رفتم ات هواست باشه چی گفتم
ات: باشه بای بای
ته: بیا ات
ات: اومدم
.در راه رفتن.
ته: ات
ات: بله قربان
ته;میشه رو پاهات بخوابم
ات: قربان شما خوابتون میاد
ته: اره
ات: باشه
داشتیم میرسیدیم که منم خوابم برد بیدار شده دیدم ته بیدار شده
ات: ارباب شما کی بیدار شدید
ته: خیلی وقته
ات داریم میرسیم
ات: ها چقدر زود
.رسیدن به ساحل.
ایو: ات و ته بیاین بریم اتاق بگیریم
ات: ایو چه حوصله ای داری نمیخواهی اول بری ساحل
ایو: ات بیا بریم اتاق بگیریم
ات: باشه
مهمان دار: سلام بفرماید
ایو: سلام ما اومدیم اتاق بگیریم
مهمان دار: چند نفرید
ایو: چهار نفر
مهمان دار: ببینین مذ دوتا اتاق ویژه داریم میخواهین
ایو: بله حتما
ته:چی شد
ایو: دوتا اتاق ویژه دارن
ات: بحصتون تمام شد من خسته هستم
ایو: خب باشه ببینین من و کوک یه اتاق و ات و ته یه اتاق
ات: کلید دست تو هست بده من خوابم میاد
ایو: باشه بیا
ته و کوک شما وسیله ها رو میارین
کوک: چشم پرانسس خانم
ته: باشه
ایو: ات بری....
خسته نباشی
ایو: ته کوک
ته و کوک: چیه
ایو: ببینین مهمان دار گفتش فردا جشن هست اگر بخواین میتوانین بیاین
ته: ایو من وسیله های خودمو ات رو برداشتم وسیله های تو دست کوک هست من میرم
.درون اتاق.
ته: ات بیداری
ات:اره بیدارم
ته: تو خوابت نمیومد
ات: چرا ولی نمیتوانم بخوابم
ته: باشه من وسیله هارو میزارم میام پیشت بخوابم
ات: باشه
ته: خب بیا بخوابیم
ات: باشه
.چهار ساعت بعد.
ته
از خواب بیدار شدم دیدم ات نیست
ته: ات کجایی
ات: دارم موهامو خشک میکنم
ته: کی بیدار شدی
ات: بیست دقیقه ای میشه
ته.....یعنی ارباب میشه موهامو سشوار بکنین
ته: باشه
ات: قربان..........
(این داستان ادامه دارد:/)
۱۰.۸k
۲۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.