(Part.5)
جیمین*ویو
کوک به دخترا هیچ حسی نداره.
فقط واسه ی کگ کار.
کردن باهاشون هست.
جانکوک*ویو
۵روز دیگه به ا/ت پیشنهاددوستی میدم.
۵روز بعد
جیمین*ویو
امروز جانکوک میخواد بهوا/ت پیشنهاد دوستی بده.
هر وقت ا/ت قبول کرد.
من برگه ی امتحانی ا/ت رو که پر هست.
میذارم لای دفتر کوک.
تا از کوک همون موقع جداشه.
و من بهش نزدیک شم.
(بعد 1زنگ دیگه.)
ا/ت پیشنهادش رو قبول.
کرد.
الان زنگ تفریح هستش.
دارم میرم.
کلاس تا اون کار رو انجام بدم.
داشتم انجامش میدادم.
که یهو یه نفر اومد تو.
دیدم.
لارا استش.
گفت
لارا:تو چیکار میکنی
جیمین:من دارم برگه ی امتحانی ا/ت رو میذارم لای دفتر کوک چیکار داری تو.
لارا:تو واقعا عاشق ا/ت هستی
جیمین:اره خیلی
لارا:من عاشقتم باید عاشق من باشی
جیمین:چی
لارا:اگه همچین کاری کنی و ا/ت رو به خودت نزدیک کنی من همچی رو به ا/ت میگم.
جیمین:چی
ا/ت:اره همچی رو بهش میگم
جیمین:با کدوم مدرک
لارا:عکسایی که چاپ دارم اون موقع خوابت برد و من عکس گرفتم
جیمین:باشه باشه به ا/ت نگو فقط ازم دور بمون.
و از کلاس رفتم بیرون.
پایان این پارت
کوک به دخترا هیچ حسی نداره.
فقط واسه ی کگ کار.
کردن باهاشون هست.
جانکوک*ویو
۵روز دیگه به ا/ت پیشنهاددوستی میدم.
۵روز بعد
جیمین*ویو
امروز جانکوک میخواد بهوا/ت پیشنهاد دوستی بده.
هر وقت ا/ت قبول کرد.
من برگه ی امتحانی ا/ت رو که پر هست.
میذارم لای دفتر کوک.
تا از کوک همون موقع جداشه.
و من بهش نزدیک شم.
(بعد 1زنگ دیگه.)
ا/ت پیشنهادش رو قبول.
کرد.
الان زنگ تفریح هستش.
دارم میرم.
کلاس تا اون کار رو انجام بدم.
داشتم انجامش میدادم.
که یهو یه نفر اومد تو.
دیدم.
لارا استش.
گفت
لارا:تو چیکار میکنی
جیمین:من دارم برگه ی امتحانی ا/ت رو میذارم لای دفتر کوک چیکار داری تو.
لارا:تو واقعا عاشق ا/ت هستی
جیمین:اره خیلی
لارا:من عاشقتم باید عاشق من باشی
جیمین:چی
لارا:اگه همچین کاری کنی و ا/ت رو به خودت نزدیک کنی من همچی رو به ا/ت میگم.
جیمین:چی
ا/ت:اره همچی رو بهش میگم
جیمین:با کدوم مدرک
لارا:عکسایی که چاپ دارم اون موقع خوابت برد و من عکس گرفتم
جیمین:باشه باشه به ا/ت نگو فقط ازم دور بمون.
و از کلاس رفتم بیرون.
پایان این پارت
۳۹.۹k
۲۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.