پارت 4"ʟᴏᴠᴇ ᴘɪɴ"
دوماه بعد
نویسنده میخاد یکم اسپویل کنه😂
ا/ت: بریمم؟
نویسنده: لتس گووو
هوا بارونیه
🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧
کوک:مث اینک باید جذابیتم رو بهش نشون بدم
*گیتارش رو برمیداره شروع میکنه به خوندن*
ا/ت:* محوش میشه*
کوک:얼어버린 노을 아래 멈춰 서있지만
그대 향해 한 걸음씩 걸어갈래요
Still with you
شوگا:* قدم هاشو با لیوان شراب بلندتر میکنه و وارد جمع میشه*
ا/ت: *متوجه شوگا میشه*
ا/ت: های شوگولییی
شوگا: سلام بدون من خوش میگذشت؟ *با حس حسادت
کوک:*دستاش مشت میکنه*
ا/ت: اووو بچه ها من الان میام یه تماس دارم*میره بیرون*
کوک و شوگا:اکی
شوگا: دزد خوبی هسی کوک
کوک:هیونگ....* با قیافه درهم
شوگا:فک کنم نباید کسیو ک واسه منه بدزدی
کوک:* رگ گردنش از عصبانیت باد کرده*
شوگا: از ا/ت خوشت میاد؟
کوک: تو چی خوشت میاد؟
شوگا:سوالو با سوال جواب ندع
کوک:اره خوشم میاد....
شوگا: یااااا حرومزاده*میره سمتش و یعقش میگیره*
ا/ت:هیییییی
* پایان اسپویل*
زمان حال
از دید ا/ت: زمان عکسبرداری تموم شده بود تصمیم گرفتم برم خونه و یکم استراحت کنم از پله های اضطراری شرکت داشتم میومدم پایین ک کوک رو دیدم ک داشت تی شرتش رو درست میکرد
کوک:چیونگاه میکنی😂
ا/ت: عیش دارم رد میشم حتما خیلی با هیکلت حال میکنی
کوک:* نزدیکش میشه و میچسبونتش به دیوار*
ا/ت:چیکار میکنی؟
کوک:* موهاشو میزاره پشت گوشش میره کنار*
ا/ت: اوه خدای من
کوک: * تک خنده میکنه و میره*
ا/ت:*میره سمت خونش تا یکم استراحت کنه*
چند مین بعد
از دید شوگا: داشتم اهنگ مینوشتم و یهو یاد اون لحظه افتادم
مغزش:ا/ت: درست شد *کراباتش روسفت میکنه*
شوگا: هوففف بیا بیرون شوگا تا دیونه نشدی
کوک:هیونگ با خودت حرف میزنی؟😂
شوگا: ن برو قهوه بگیر بیا
کوک :اکیه* میره بیرون
شوگا:هوففف
* دوروز بعد خونه ا/ت*
آلارم: دینگگگگگگگ
ا/ت:*پامیشه یهو یاد حرکت کوک میفته*
ا/ت: جیخخخخخخ خدایاااااااااا* با خجالت
ا/ت:*پامیشه صبحونه میخوره که گوشیش زنگ میخوره*
(لین رفیق صمیمی ا/ت هستش ک تو کمپانی کار میکنه)
لین: یااا امروز جشن افتتاحیه داریمم
ا/ت: سلام
لین: اووو سیلام😂
ا/ت:افتتاحیه چی؟* با دهن پر غذا
لین:کوفت بخوری افتتاحیه لباس های مد و فشن باید امروز اونجا باشیم یه لباس اکی بپوش
ا/ت: هوفف اکی
لین:خدافزززز
ا/ت: خدافز
* یه لباس مشکی جذب ک سر شونه هاش بازن میپوشه و موهاش باز میزاره و یه ارایش ملیح میکنه*
ا/ت: خب خب چقد خوشگل شدممم اووو باید برم دیرم شد* نگاه به ساعتش* اسنپ میگیره و میره سمت کمپانی
*صبح هتل اتاق کوک و شوگا*
کوک: هیونگ پاشو امروز باید بریم ضبط فیلم
شوگا:5 دقیقه دیگ
کوک: عااااا هیونگگگگگ
شوگا: 3 دقیقه
کوک:*پتوش رو میکشه
شوگا:اکی اکی پاشدم
نویسنده میخاد یکم اسپویل کنه😂
ا/ت: بریمم؟
نویسنده: لتس گووو
هوا بارونیه
🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧
کوک:مث اینک باید جذابیتم رو بهش نشون بدم
*گیتارش رو برمیداره شروع میکنه به خوندن*
ا/ت:* محوش میشه*
کوک:얼어버린 노을 아래 멈춰 서있지만
그대 향해 한 걸음씩 걸어갈래요
Still with you
شوگا:* قدم هاشو با لیوان شراب بلندتر میکنه و وارد جمع میشه*
ا/ت: *متوجه شوگا میشه*
ا/ت: های شوگولییی
شوگا: سلام بدون من خوش میگذشت؟ *با حس حسادت
کوک:*دستاش مشت میکنه*
ا/ت: اووو بچه ها من الان میام یه تماس دارم*میره بیرون*
کوک و شوگا:اکی
شوگا: دزد خوبی هسی کوک
کوک:هیونگ....* با قیافه درهم
شوگا:فک کنم نباید کسیو ک واسه منه بدزدی
کوک:* رگ گردنش از عصبانیت باد کرده*
شوگا: از ا/ت خوشت میاد؟
کوک: تو چی خوشت میاد؟
شوگا:سوالو با سوال جواب ندع
کوک:اره خوشم میاد....
شوگا: یااااا حرومزاده*میره سمتش و یعقش میگیره*
ا/ت:هیییییی
* پایان اسپویل*
زمان حال
از دید ا/ت: زمان عکسبرداری تموم شده بود تصمیم گرفتم برم خونه و یکم استراحت کنم از پله های اضطراری شرکت داشتم میومدم پایین ک کوک رو دیدم ک داشت تی شرتش رو درست میکرد
کوک:چیونگاه میکنی😂
ا/ت: عیش دارم رد میشم حتما خیلی با هیکلت حال میکنی
کوک:* نزدیکش میشه و میچسبونتش به دیوار*
ا/ت:چیکار میکنی؟
کوک:* موهاشو میزاره پشت گوشش میره کنار*
ا/ت: اوه خدای من
کوک: * تک خنده میکنه و میره*
ا/ت:*میره سمت خونش تا یکم استراحت کنه*
چند مین بعد
از دید شوگا: داشتم اهنگ مینوشتم و یهو یاد اون لحظه افتادم
مغزش:ا/ت: درست شد *کراباتش روسفت میکنه*
شوگا: هوففف بیا بیرون شوگا تا دیونه نشدی
کوک:هیونگ با خودت حرف میزنی؟😂
شوگا: ن برو قهوه بگیر بیا
کوک :اکیه* میره بیرون
شوگا:هوففف
* دوروز بعد خونه ا/ت*
آلارم: دینگگگگگگگ
ا/ت:*پامیشه یهو یاد حرکت کوک میفته*
ا/ت: جیخخخخخخ خدایاااااااااا* با خجالت
ا/ت:*پامیشه صبحونه میخوره که گوشیش زنگ میخوره*
(لین رفیق صمیمی ا/ت هستش ک تو کمپانی کار میکنه)
لین: یااا امروز جشن افتتاحیه داریمم
ا/ت: سلام
لین: اووو سیلام😂
ا/ت:افتتاحیه چی؟* با دهن پر غذا
لین:کوفت بخوری افتتاحیه لباس های مد و فشن باید امروز اونجا باشیم یه لباس اکی بپوش
ا/ت: هوفف اکی
لین:خدافزززز
ا/ت: خدافز
* یه لباس مشکی جذب ک سر شونه هاش بازن میپوشه و موهاش باز میزاره و یه ارایش ملیح میکنه*
ا/ت: خب خب چقد خوشگل شدممم اووو باید برم دیرم شد* نگاه به ساعتش* اسنپ میگیره و میره سمت کمپانی
*صبح هتل اتاق کوک و شوگا*
کوک: هیونگ پاشو امروز باید بریم ضبط فیلم
شوگا:5 دقیقه دیگ
کوک: عااااا هیونگگگگگ
شوگا: 3 دقیقه
کوک:*پتوش رو میکشه
شوگا:اکی اکی پاشدم
۸.۱k
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.