My heart
My heart
Part (10)
نمیتونستی موقعیتی که توسط قرار داشتی رو هضم کنی ، پس برای آروم کردن خودت شروع کردی به اشک ریختن ، و حس کردی تنها چیزی که کمی بهت آرامش میده حرف زدن با کسیه که تورو خلق کرده .
+ بعضی وقتا واقعا فکر میکنم که چرا منو آفریدی ؟ فقط برای اینکه عذاب بکشم ؟ فقط برای اینکه درد و رنج و سختی و بد بختی رو تجربه کنم ؟ من حتی نمیدونم خوشحالی چجوریه ، از بچگی پدر و مادرم کلی سر زنشم میکردن و میگفتن اگه من نمیومدم تو زندگیشون ، اونا بهتر زندگی میکردن و من برای خانوادم اضافی ام ، تو دوران تحصیلم که « خنده » حتی یک روزم نشد که بدون گریه برگردم خونه ، زمانی که تصادف کردم ، حتی یک نفرم نبود که پیشم باشه تا باهاش حرف بزنم ، الانم که ….
پس کی قراره تجربش کنم ؟
.
داشتی زندگی این چند ساله ات رو خلاصه میکردی تا ببینی چه اشتباهی کردی که داری تاوان پس میدی . اما هیچ چیزی جز سر کوفت و سرزنش دستگیرت نشد .
گریت اوج گرفته بود و نمیدونستی چجوری خودت رو آروم کنی و این موقعیت رو درک کنی و بتونی باهاش کنار بیای .
فقط کاش میتونستی خوشحال باشی ، کاش با خنده هات غم هات رو قایم نمیکردی ، کاش درد هات رو با خوشحالی الکی نمیپوشوندی .
.
شنیدن صدای نا آشنایی تورو از غرق شدن در باتلاق افکارت نجات داد .
Part (10)
نمیتونستی موقعیتی که توسط قرار داشتی رو هضم کنی ، پس برای آروم کردن خودت شروع کردی به اشک ریختن ، و حس کردی تنها چیزی که کمی بهت آرامش میده حرف زدن با کسیه که تورو خلق کرده .
+ بعضی وقتا واقعا فکر میکنم که چرا منو آفریدی ؟ فقط برای اینکه عذاب بکشم ؟ فقط برای اینکه درد و رنج و سختی و بد بختی رو تجربه کنم ؟ من حتی نمیدونم خوشحالی چجوریه ، از بچگی پدر و مادرم کلی سر زنشم میکردن و میگفتن اگه من نمیومدم تو زندگیشون ، اونا بهتر زندگی میکردن و من برای خانوادم اضافی ام ، تو دوران تحصیلم که « خنده » حتی یک روزم نشد که بدون گریه برگردم خونه ، زمانی که تصادف کردم ، حتی یک نفرم نبود که پیشم باشه تا باهاش حرف بزنم ، الانم که ….
پس کی قراره تجربش کنم ؟
.
داشتی زندگی این چند ساله ات رو خلاصه میکردی تا ببینی چه اشتباهی کردی که داری تاوان پس میدی . اما هیچ چیزی جز سر کوفت و سرزنش دستگیرت نشد .
گریت اوج گرفته بود و نمیدونستی چجوری خودت رو آروم کنی و این موقعیت رو درک کنی و بتونی باهاش کنار بیای .
فقط کاش میتونستی خوشحال باشی ، کاش با خنده هات غم هات رو قایم نمیکردی ، کاش درد هات رو با خوشحالی الکی نمیپوشوندی .
.
شنیدن صدای نا آشنایی تورو از غرق شدن در باتلاق افکارت نجات داد .
۴۰۲
۲۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.