p4
پرش زمانی توی خانه ی مامان وبابای ات
*به نظرت زنگ و بزنم
_بزن دیگه یخ زدم خو .
*باش
÷خوش آمدین بیاین داخل
_سلام ممنون
×سلام پسرم
_سلام پدر جان
*سلام بابایی
×سلام دخترم بیاین تو
÷بریم سر میز که گرسنمه
*_چشم
÷خب چتد وقته باهم دوستین ؟
_حدود ی...
*سه سال باهم دوستیم
÷هوم خب نمیخواین ازدواج کنین به نظرم باید تا الان باهم کنار انده باشین
×منم همین نظرو دارم
*ما این نظرو ندارم
_درسته
÷خب پس ات خودت میدونی که چی میشه
*مامان
÷مامان نداره تا وقتی هردوتاتون همین نظرو نداشته باشین نمیشه
×درسته
*اما
÷اما نداره و حالا شام تون رو بخورین
*احساس میکردن تهیونگ خوشحاله ولی چرا
×یه نظر دارم ما امروز تصمیم گرفتیم تو حیاط بخوابیم شما ها هم اینجا بخوابین ات تو که مشکلی نداری ولی پسرم شما چی
_منم مشکلی ندارم
*هیچ وقت ازمن نظر نمیخواید (زیرلب)
×چیزی گفتی دخترم
*نه بابا یی
............................
پرش زمانی موقع خواب
*بیا خیلی عاشق به نظر بیایم
_هوم بریم ؟
*آره بریم
÷خب جای شماهاراهم انداختم
_*ممنون
÷خواهش میکنم شبتون بخیر
*تهیونگ من یه چیزی شنیدم
_چی شنیدی
*میگن که اگه یه شب تو حیاط با یه جنس مخالف بخوابی صبح بارون شماها عاشق هم میشید
_یعنی اگه نیاید عاشق هم نمیشین
*نه ولی اگه بارون در همون لحظه عاشق میشی
_هوم افسانه ی جالبیه
*منم ازش خوشم میاد
*بیا برا خودمون یه ستاره انتخاب کنیم تو برا منو انتخاب من برا تورو
_باش
_خب اول من اونی که بزرگتر و نورانی تره برای تو
*واقعا
_اهوم برات تو
*خب من برای تو اونیکه بقل ستاره ی منه
_چرا اون
*چون تو همیشه پیشم بودی
_نظریه جالب برای انتخاب کردنه .
*بقلم کن
_ها ؟
*دلم بقل خواست
_باشه بیا بقلم
&ات و تهیونگ خوابیدن و مادر و پدر لت هم همش داشتن این دوتا رو نگاه میکردن
*به نظرت زنگ و بزنم
_بزن دیگه یخ زدم خو .
*باش
÷خوش آمدین بیاین داخل
_سلام ممنون
×سلام پسرم
_سلام پدر جان
*سلام بابایی
×سلام دخترم بیاین تو
÷بریم سر میز که گرسنمه
*_چشم
÷خب چتد وقته باهم دوستین ؟
_حدود ی...
*سه سال باهم دوستیم
÷هوم خب نمیخواین ازدواج کنین به نظرم باید تا الان باهم کنار انده باشین
×منم همین نظرو دارم
*ما این نظرو ندارم
_درسته
÷خب پس ات خودت میدونی که چی میشه
*مامان
÷مامان نداره تا وقتی هردوتاتون همین نظرو نداشته باشین نمیشه
×درسته
*اما
÷اما نداره و حالا شام تون رو بخورین
*احساس میکردن تهیونگ خوشحاله ولی چرا
×یه نظر دارم ما امروز تصمیم گرفتیم تو حیاط بخوابیم شما ها هم اینجا بخوابین ات تو که مشکلی نداری ولی پسرم شما چی
_منم مشکلی ندارم
*هیچ وقت ازمن نظر نمیخواید (زیرلب)
×چیزی گفتی دخترم
*نه بابا یی
............................
پرش زمانی موقع خواب
*بیا خیلی عاشق به نظر بیایم
_هوم بریم ؟
*آره بریم
÷خب جای شماهاراهم انداختم
_*ممنون
÷خواهش میکنم شبتون بخیر
*تهیونگ من یه چیزی شنیدم
_چی شنیدی
*میگن که اگه یه شب تو حیاط با یه جنس مخالف بخوابی صبح بارون شماها عاشق هم میشید
_یعنی اگه نیاید عاشق هم نمیشین
*نه ولی اگه بارون در همون لحظه عاشق میشی
_هوم افسانه ی جالبیه
*منم ازش خوشم میاد
*بیا برا خودمون یه ستاره انتخاب کنیم تو برا منو انتخاب من برا تورو
_باش
_خب اول من اونی که بزرگتر و نورانی تره برای تو
*واقعا
_اهوم برات تو
*خب من برای تو اونیکه بقل ستاره ی منه
_چرا اون
*چون تو همیشه پیشم بودی
_نظریه جالب برای انتخاب کردنه .
*بقلم کن
_ها ؟
*دلم بقل خواست
_باشه بیا بقلم
&ات و تهیونگ خوابیدن و مادر و پدر لت هم همش داشتن این دوتا رو نگاه میکردن
۲۱.۰k
۲۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.