پارت ۱۸ :دست نوشته

× دایی تا من میرم غذا درست کنم .. تو هم بهتره بری یه دوش بگیری حال هوات عوض شه
@ باشه ...
برش زمانی *** آشپز خانه
+ دوستان ساتورو رفته حموم و میا هم آشپز خونه هستش
(دینگ دینگ ) صدای زنگ در
× کیه ؟
○ منم میا
× اه عمو سوگورو خوش اومدین
با دایی کار داشتین ؟
○ اره کجاست
× حمومه... بیاین داخل تا دایی میاد یه قهوه بخوریم
○ باشه
× رفتم آشپز خونه و دو تا قهوه درست کردم
× اینم از قهوه
○ اه .. ممنونم ... واقعا به یه قهوه نیاز داشتم
× خواهش میکنم ... راستی دایی بخاطر اتفاق امروز یکم تو همه
○ راستش انگار مرده خیلی جدیه کوتاه نمیاد
امید وارم فقط شکایت نکنه .
× من واقعا دلم نمی خواد با اون زندگی کنم
○ همین خودش نصف رای دادگاه رو به طرف ما میبره بالا
○ من هر کاری بتونم میکنم
@ اه ..‌‌ سلام سوگورو
○ سلام ..‌ میا میشه ما رو تنها بزاری میخوام با داییت حرف بزنم
× باشه راحت باشین
× رفتم تو اتاق و درو آروم بستم .. کلمو کردم زیر بالش و گریه کردم
دلم نمی خواست از پیش دایی برم
○ ساتورو اگه این مردک بخواد بابت این موضوع شکایت کنه
کارمون یکم سخت میشه یعنی اکه دست نوشته از برادرش داشته باشه
همچی تمومه
چون میا به سن قانونی هم نرسیده
ممکنه میا رو بتونه بگیره
یا اینکه حکم ۱ سال بزنن
@ حکم ۱ سال چیه ؟
○یک سال پیش عموش بمونه .. یک سال پیش ما
@ نه نه من همچین چیزی رو قبول ندارم
○ اگه دست نوشته داشته باشه میتونه
حکم ۱ سال رو بگیره
○ اگه دست نوشته نداشته باشه
من یه دست نوشته از امیکو دارم
نمی تونه میا رو از ما بگیره

داستان جالی شده نه ؟؟؟؟؟؟🥲😊