(پارت ۳)
(پارت ۳)
مدیر شرکت
ات: من همچنان دوست داشتم جین منو
بوس کنه داشتم فکر میکردم که یهو
حواسم نبود جین اومد تو اتاق نیم
ساعت داشت صدام میکرد که اومد جلو
نشست رو تخت که یهو بغلم کرد بعد
من یهو از فکر دراومدم بعد جینو دیدم
جین: چیکار میکنی؟
ات: هیچی فکر میکردم&&&جوری که خونه بود خیلی دیوونه بود وجوری که تو شرکت بود انگار مافیا 😘 بود
جین: به چی فکر میکردی
ات: مهم نیست
جین: جان من بگو
ات: حالا یه چیزی سر هم کردم و گفتم
جین: اها
ات: ولی میدونستم جین باور نمیکنه واقعا باور نکرده بود؟
رفتیم صبحانه خوردیم بعد
اماده شدیمو رفتیم شرکت
بعد نامجون گفت که باهم اومدید که
جین: گفت بعدا بهت میگم
نامجون: باشه
ات: شروع به کار کردم که شرکت برق رفت
جین: گفت تعطیل شدیم داشتم میرفتم
همه رفته بودن
جین کرکره رو داد پایین داشتم
میترسیدم که جین اومد سمتم
بعد نمیدونستم چیکار کنم
که خوردم به دیوار 💞که جین دوتا
دستش رو گذاشت بغلم بعد منو دوباره
از لب بوسید منم من و من میکردم که
گردنم و گاز میگرفت منم یه نیم تنه ی
مشکی داشتم با شورتک مشکی موهام
باز بود و حالت داشت با یه مانتو باز
کوتاه بعد اونم کت و شلوار داشت
موهاشو حالت داده بود کت و شلوارش
مشکی بود انگار ست کرده بودیم
فردا ادامش و میزارم💞💝♥💜🧡💋
مدیر شرکت
ات: من همچنان دوست داشتم جین منو
بوس کنه داشتم فکر میکردم که یهو
حواسم نبود جین اومد تو اتاق نیم
ساعت داشت صدام میکرد که اومد جلو
نشست رو تخت که یهو بغلم کرد بعد
من یهو از فکر دراومدم بعد جینو دیدم
جین: چیکار میکنی؟
ات: هیچی فکر میکردم&&&جوری که خونه بود خیلی دیوونه بود وجوری که تو شرکت بود انگار مافیا 😘 بود
جین: به چی فکر میکردی
ات: مهم نیست
جین: جان من بگو
ات: حالا یه چیزی سر هم کردم و گفتم
جین: اها
ات: ولی میدونستم جین باور نمیکنه واقعا باور نکرده بود؟
رفتیم صبحانه خوردیم بعد
اماده شدیمو رفتیم شرکت
بعد نامجون گفت که باهم اومدید که
جین: گفت بعدا بهت میگم
نامجون: باشه
ات: شروع به کار کردم که شرکت برق رفت
جین: گفت تعطیل شدیم داشتم میرفتم
همه رفته بودن
جین کرکره رو داد پایین داشتم
میترسیدم که جین اومد سمتم
بعد نمیدونستم چیکار کنم
که خوردم به دیوار 💞که جین دوتا
دستش رو گذاشت بغلم بعد منو دوباره
از لب بوسید منم من و من میکردم که
گردنم و گاز میگرفت منم یه نیم تنه ی
مشکی داشتم با شورتک مشکی موهام
باز بود و حالت داشت با یه مانتو باز
کوتاه بعد اونم کت و شلوار داشت
موهاشو حالت داده بود کت و شلوارش
مشکی بود انگار ست کرده بودیم
فردا ادامش و میزارم💞💝♥💜🧡💋
۱.۹k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.