ترس از تنهایی 🤍🖤 •°Part 41°•
(نارا)
مشغول تمرین با بچه ها بودم که گوشیم زنگ خورد دیدم شماره ناشناسه
نارا: بله
جیمین: سلام عشقم
نارا: جیمین تویی!؟ شماره منو از کجا اوردی؟
جیمین: از جونگ کوک کش رفتم
نارا: از دست تو
جیمین: شمارمو سیو کنیا
نارا: چشم
جیمین: راستی زنگ زدم بگم پنج روزه دیگه میام خواستگاریت بیب
نارا: واقعا!
جیمین: اوهوم فردا از سودا جدا میشم
نارا: چقدر زود!
جیمین: گفتم که بزودی ازش جدا میشم
نارا: آره ولی خب تعجب کردم باز
جیمین: اکی حالا زیاد تعجب نکن من دیگه برم کلی کار ریخته سرم بخاطر برادر شما و اون پروژش
نارا: اکی خدانگهدار
جیمین: خدانگهدار
نارا گوشیرو قطع کرد و از خوشحالی اشک توی چشماش جمع شد ولی زود خودشو جمع و جور کرد
(لیانا)
لیانا: هوفف خسته شدم اووو راستی یه هفته دیگه کریسمسه باید وسیله بخریم براش
تو همین فکرا بودم گوشیم زنگ خورد نارا بود
نارا: هایییی
لیانا: چیشده انقدر انرژی داری تو؟!
نارا: پنج روز دیگه دیگه جیمین از خواستگاری میکنه
لیانا: چیییییییییییییییییی!!!!!؟؟؟؟؟ چجوری اونکه زن داره
نارا: خب ........(ماجرارو تعریف میکنه براش)
لیانا: اووو باورم نمیشه سورا خیانت کرده باشه دیگه نمیشه به کسی اعتماد کرد
نارا: اوهوم
لیانا: وووییی بالاخره شما دوتا به هم رسیدین البته برای بار دوم تبریک میگم
نارا: خیلی ممنون من دیگه برم شاگردام صداشون در اومد بعدا میام باهم حسابی حرف میزنیم
لیانا: اکی میبینمت بای
نارا: بای
کپی ممنوع ❌
مشغول تمرین با بچه ها بودم که گوشیم زنگ خورد دیدم شماره ناشناسه
نارا: بله
جیمین: سلام عشقم
نارا: جیمین تویی!؟ شماره منو از کجا اوردی؟
جیمین: از جونگ کوک کش رفتم
نارا: از دست تو
جیمین: شمارمو سیو کنیا
نارا: چشم
جیمین: راستی زنگ زدم بگم پنج روزه دیگه میام خواستگاریت بیب
نارا: واقعا!
جیمین: اوهوم فردا از سودا جدا میشم
نارا: چقدر زود!
جیمین: گفتم که بزودی ازش جدا میشم
نارا: آره ولی خب تعجب کردم باز
جیمین: اکی حالا زیاد تعجب نکن من دیگه برم کلی کار ریخته سرم بخاطر برادر شما و اون پروژش
نارا: اکی خدانگهدار
جیمین: خدانگهدار
نارا گوشیرو قطع کرد و از خوشحالی اشک توی چشماش جمع شد ولی زود خودشو جمع و جور کرد
(لیانا)
لیانا: هوفف خسته شدم اووو راستی یه هفته دیگه کریسمسه باید وسیله بخریم براش
تو همین فکرا بودم گوشیم زنگ خورد نارا بود
نارا: هایییی
لیانا: چیشده انقدر انرژی داری تو؟!
نارا: پنج روز دیگه دیگه جیمین از خواستگاری میکنه
لیانا: چیییییییییییییییییی!!!!!؟؟؟؟؟ چجوری اونکه زن داره
نارا: خب ........(ماجرارو تعریف میکنه براش)
لیانا: اووو باورم نمیشه سورا خیانت کرده باشه دیگه نمیشه به کسی اعتماد کرد
نارا: اوهوم
لیانا: وووییی بالاخره شما دوتا به هم رسیدین البته برای بار دوم تبریک میگم
نارا: خیلی ممنون من دیگه برم شاگردام صداشون در اومد بعدا میام باهم حسابی حرف میزنیم
لیانا: اکی میبینمت بای
نارا: بای
کپی ممنوع ❌
۵۹.۱k
۲۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.