I'm not cute ³/p⁴

ا.ت:یه دیقه وایسا
مراقب وایساد-
ا.ت:نا عادلانست که تو با چاقو باشی ولی من با دست خالی
مراقب قهقه زد و گفت:فکر کردی من الان چاقوم رو بذارم کنار میتونی منو بکشی؟یا از دستم فرار کنی؟
بیا اینم چاقو(انداختش دور)
ا.ت:یادم رفت بگم ولی من رزمی کارم(بعد از گفتن این حرف دوید سمت مراقب و انداختش زمین و با پا زد تو صورتش،مرد محافظ از جاش بلند شد،صورتش پر خون شده بود
ا.ت: چه سگ جونی هستیا
مرد چاقو رو برداشت و میخواست بزنه تو قلب ا.ت،ا.ت جا خالی داد و چاقو خورد تو دست چپش,
ا.ت چشماشو بست و چاقو رو از دستش کشید بیرون و زد تو معده مرده و ساک لباسشو از رو زمین برداشت و فرار کرد
ا.ت ویو
حالا چجوری اون دخترارو نجات بدم؟شاید این سرنوشتشونه،اصن به من چه؟
همینجوری داشتم راه میرفتم و با دست راستم دست چپم رو محکم گرفته بودم،چون چاقو رو از دستم کشیدم بیرون خیلی خونریزی میکرد،همه خیلی عجیب نگام میکردن،همینجوری داشتم راه میرفتم که خوردم
به یه مرده
+حالت خوبه؟
ا.ت:کمکم میکنید؟
+چیشده,دستت چرا زخمیه؟
ا.ت:چند نفر ما رو دزدیدن میشه کمکون کنید،من و چند تا دختر دیگه
+می‌خوان بفروشنتون؟
ا.ت:پشمامممم شماها از کجا میدونین،نکنه،نکنه شما همونایین که؟
+‌‌.......
#فن_فکیشن
#فیک