اسم عشقه ترسناک
اسم عشقه ترسناک
پارت ۱۰۵
[ویو ملودی]
دستش روی کمرم نشوند .. سرش نزدیک گردنم کرد بوسید.... سرش عقب کشید و لبم بوسید..
ازم جدا شد
ملودی: لباس پوشیدنم تغییر نکرده...این استایل من بوده.. فقط تایمی که پیش تو بودم لباس
که هه نام گفت ارباب گفته ببپوش پوشیدم..
هنگامی که چونم بوسید گفت
آرتور : درسته از این به بعد هر چی خودت بگی برات می خرم..
ملودی : هوم... داداشم اجازه نمی ده برم بیمارستان.. حوصله ام سر میره..
آرتور: برای اولین بار حق با داداشته...
دستم دور گردنش حلقه بود.. دستش روی پاهای برهنه ام نشوند و آروم نوازش می کرد...لبش
بوسیدم...
ملودی: ولی من حوصله ام سر میره...
آرتور: فعلآ تحمل کن من نمی خوام دوست دختر خوشگلم آسیب ببینه....
ملودی: اما ...
آرتور: اما نداره...
از جیب کتش که روی کاناپه بود جعبه ای در آورد......بازش کرد گردنبند بود گردنبند برداشت و
روی گردنم قرار داد.. سرش به پشت سرم هدایت کرد و قفلش بست گردنم بوسید..بهم نگاه کرد
آرتور: تولدت مبارک پری من
ملودی: ممنون عزیزم...لازم به هدیه نبود..تو خودت کافی هستی...
آرتور: لازمه..تو فقط بخند من برات تمام گردنبند ها رو می خرم...۲۱ سالت شده جوجه کوچولو
سرم جلو بردم گونش بوسیدم
ملودی: تولد تو هم باید ۱ آوریل باشه ؟
آرتور: درسته...۳۳ سالم میشه تو با این مشکلی نداری ؟
ملودی: نه..مهم تویی و قلبت..من عاشق تو هستم برام مهم نیست چند سالته ...
آرتور: جوجه با رفتار و کلمه های خوشگلت باعث میشی بیشتر وجودت بخوام تو زندگی..........
پارت ۱۰۵
[ویو ملودی]
دستش روی کمرم نشوند .. سرش نزدیک گردنم کرد بوسید.... سرش عقب کشید و لبم بوسید..
ازم جدا شد
ملودی: لباس پوشیدنم تغییر نکرده...این استایل من بوده.. فقط تایمی که پیش تو بودم لباس
که هه نام گفت ارباب گفته ببپوش پوشیدم..
هنگامی که چونم بوسید گفت
آرتور : درسته از این به بعد هر چی خودت بگی برات می خرم..
ملودی : هوم... داداشم اجازه نمی ده برم بیمارستان.. حوصله ام سر میره..
آرتور: برای اولین بار حق با داداشته...
دستم دور گردنش حلقه بود.. دستش روی پاهای برهنه ام نشوند و آروم نوازش می کرد...لبش
بوسیدم...
ملودی: ولی من حوصله ام سر میره...
آرتور: فعلآ تحمل کن من نمی خوام دوست دختر خوشگلم آسیب ببینه....
ملودی: اما ...
آرتور: اما نداره...
از جیب کتش که روی کاناپه بود جعبه ای در آورد......بازش کرد گردنبند بود گردنبند برداشت و
روی گردنم قرار داد.. سرش به پشت سرم هدایت کرد و قفلش بست گردنم بوسید..بهم نگاه کرد
آرتور: تولدت مبارک پری من
ملودی: ممنون عزیزم...لازم به هدیه نبود..تو خودت کافی هستی...
آرتور: لازمه..تو فقط بخند من برات تمام گردنبند ها رو می خرم...۲۱ سالت شده جوجه کوچولو
سرم جلو بردم گونش بوسیدم
ملودی: تولد تو هم باید ۱ آوریل باشه ؟
آرتور: درسته...۳۳ سالم میشه تو با این مشکلی نداری ؟
ملودی: نه..مهم تویی و قلبت..من عاشق تو هستم برام مهم نیست چند سالته ...
آرتور: جوجه با رفتار و کلمه های خوشگلت باعث میشی بیشتر وجودت بخوام تو زندگی..........
- ۱۶.۳k
- ۳۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط