p1
(بچه ها یادم رفت سن هاشون رو بگم ا. ت: ۲٠سالشه کوک: ۲۷سالشه جنی: ۲۰سالشه تهیونگ: ۲۸سالشه)
(ویو ا. ت)
یه روز دیگه توی فرانسه از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی کارهای لازم رو انجام دادم اومدم بیرون روتین پوستیم رو انجام دادم و لباس ورزشم رو پوشیدم ایرپاد م هم برداستم با گوشیم رفتم بیرون تا ورزش کنم من همیشه اگر ورزش نکنم روزم روز نمیشه داشتم همینطور میدوییدم که گوشیم زنگ خورد جواب دادم مامانم بود
م. ت: الو ا. ت
+الو سلام مامان خوبی؟
م. ت: خوبم ممنون دخترم. ا. ت عزیزم باید امروز بلیط بگیری برگردی کره حال پدربزرگت خوب نیست.
+ مامان من الان میتونم بیام شرکت چی میشه
م. ت: ا. ت تو باید بیای فهمیدی
+ اوهوم خداحافظ
بعدش قطع شد اَه روزمو خراب کردن ولش کن بعد از یه یاعت تمرین رفتم کافه مورد علاقم و پنکیک شکلاتی سفارش دادم و بعدشم گشتم تا ببینم بلیط بگیرم که خداروشکر بلیط ساعت ۸شب باید میرفتم سریع صبحونه ام رو خوردم و پیاده رفتم خونه و یه دوش ۵مینی گرفتم ولباس پوشیدم موهامو خشک کردم و رفتم که چمدونم رو ببندم وقتی تموم شد نهار درست کردم و خوردم بعدشم ظرفا رو شستم و رفتم یکم بخوابم تا ساعت ۶ خوابیدم و بعد بیدار شدم و سریع رفتم لباسام رو عوض کردم وسایل لازم رو برداشتم رفتم فرودگاه و یه یه ساعتی منتظر موندم و بعدسم کار های لازم رو انجام دادم و وارد هواپیما شدم
(ویو ا. ت)
یه روز دیگه توی فرانسه از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی کارهای لازم رو انجام دادم اومدم بیرون روتین پوستیم رو انجام دادم و لباس ورزشم رو پوشیدم ایرپاد م هم برداستم با گوشیم رفتم بیرون تا ورزش کنم من همیشه اگر ورزش نکنم روزم روز نمیشه داشتم همینطور میدوییدم که گوشیم زنگ خورد جواب دادم مامانم بود
م. ت: الو ا. ت
+الو سلام مامان خوبی؟
م. ت: خوبم ممنون دخترم. ا. ت عزیزم باید امروز بلیط بگیری برگردی کره حال پدربزرگت خوب نیست.
+ مامان من الان میتونم بیام شرکت چی میشه
م. ت: ا. ت تو باید بیای فهمیدی
+ اوهوم خداحافظ
بعدش قطع شد اَه روزمو خراب کردن ولش کن بعد از یه یاعت تمرین رفتم کافه مورد علاقم و پنکیک شکلاتی سفارش دادم و بعدشم گشتم تا ببینم بلیط بگیرم که خداروشکر بلیط ساعت ۸شب باید میرفتم سریع صبحونه ام رو خوردم و پیاده رفتم خونه و یه دوش ۵مینی گرفتم ولباس پوشیدم موهامو خشک کردم و رفتم که چمدونم رو ببندم وقتی تموم شد نهار درست کردم و خوردم بعدشم ظرفا رو شستم و رفتم یکم بخوابم تا ساعت ۶ خوابیدم و بعد بیدار شدم و سریع رفتم لباسام رو عوض کردم وسایل لازم رو برداشتم رفتم فرودگاه و یه یه ساعتی منتظر موندم و بعدسم کار های لازم رو انجام دادم و وارد هواپیما شدم
۲۱.۰k
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.