عروسکم

پارت : ۴۹
ویو جنی :
خوشبختانه اون شب تهیونگ و دست یه سر کردم ولی هنوز استرس دارم منو تهیونگ سالهاست تشنه بدن همیم اما من میترسم ، الان دو روز از اون شب گذشته
جیسو زنگ زد
جیسو : سلام اونی خوبی؟
جنی : نه اصلا
جیسو : بازم همون قضیه ؟
جنی : اره نمیتونم باهاش کنار بیام
جیسو : خواهرم منم مثل تو بودم اما بعدش فهمیدم خیلی همچی میتونه عالی باشه
جنی : نمیدونم شاید تو راست میگی
جیسو : جنی اون لباس خواب لعنتی رو بپوش و برو جلوش دیگه بقیش با خدا
جنی : باشه امشب شروع میکنم(پر انرژی)
جیسو : افرین همینه
_____
ویو ته :
رو کاناپه نشسته بودم و داشتم برای شب عروسی برنامه ریزی میکردم که جنی امد پایین کنارم
جنی : چطوری ملوسم
ته : عه خانوم خانوما ، کجا بودی از صبح ؟
جنی : با جیسو رفتیم سوتین بخریم
ته : سوتین ؟
جنی : اره سوتین
ته : حالا این سوتین های جینگولی رو برا کی میخری (دستشو پشت گردن جنی گذاشت و پای چپش و روی وای راستش گذاشت)
جنی : خوب...خوب تهیونگ
ته : جانم ؟
جنی : این دفتر دستکا رو جمع کن مسواک بزن بعدش بگیر بکپ
ته : چشم مادمازل
ویو جنی :
با سرعت رفتم بالا و لباس خواب و پوشیدم عطر ملایمی زدم تینت با مزه توت فرنگی رو روی لبای پفکیم مالیدم موهامو با دستم حالت دادم و بعد از انالیز کردن خودم نفس عمیقی کشید که یهو تهیونگ وارد اتاق شد و خوشکش زده بود دهنش باز بود از خجالت سرمو پایین انداختم


بچها یه نکته مهم :اینکه دارم اسمات مینویسم به معنای این نیست که اونها عروسکای جنسی ما اند یا اینکه من اینارو مینویسم که شما باهاش ج . ق بزنید ، کسایی که نمیخوان نخونن
_____
ته : ج.جنی
جنی : عااا من من
تهیونگ اروم اروم سمت جنی میرفت تا به جنی رسید و دستاشو گرفت
ته : جنی تو مطمعنی ؟
جنی سرشو تند تند تکون داد
تهیونگ خیلی اروم با دستاش نوک سینه جنی رو لمس کرد و جنی مور مورش شد و پاهاشو جمع کرد ، تهیونگ خیلی تحریک شده بود در حدی که شلوارش داشت براش تنگ میشد ، تهیونگ بدون حرف به سینه های درشت جنی خیره شده بود
جنی : تهیونگ من من اصلا اشتباه کردم
جنی امد برو که تهیونگ با شدت جنی رو روی تخت هول داد و روش خیمه زد و وحشیانه شروع به خوردن لبای عروسکش کرد
ویو جنی :
میدونستم چه حالیه برا همین همراهی کردم اما انقدر لبامو وحشیانه میخورد که تخت بالا و پایین میشد دیگه داشتم خفه میشدم ، با دستام مشت میزدم به قفسه سینش که لباشو از لبام جدا کرد و تو چشام خیره شد
ته : ب...بب‌....بخشید
امد بلند شه که یقه تیشرت شو گرفتم و لبام و به لباش نزدیک کردم
جنی : تو هیجا نمیری
تهیونگ نیشخندی زد و به لبای جنی خیره شد و بوسه ای بر لبای عروسکش گذاشت
جنی : ددی نمیخوای شروع کنی(صدای 🛐)(زمزمه)
تهیونگ دیگه طاقت نیاورد سر لباس جنی رو گرفت و پاره کرد
دیدگاه ها (۱۰)

مهم

تهنی شیپر برگشت

چرا حمایت نمیکنید ؟من که گفتم یه حالی به شما بدم ریدید تو حا...

لباس

دختر جهنمی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط