سفیران سلامت پارت ۳۵

#ژینا

خب اون دوتا هم اومدن کمک کردن همچی اماده شد

خب مهمونا هی داشتن میومدن و اینجور چیزا

#jin

رفتم پیش جیسو خیلی خوشگل شده بود

وقتی دیدم جشنشون انقدر خوشگل شده و این چیزا حسودیم شد
خب منم دوست دارم بابا شم

هی جیسو میگم تصور کن الان جشن تعیین جنسیت بچه ما بود

جیسو:هوی جین پا تو از گلیمت دراز تر نکن ما که هنوز ازدواج نکردیم

وای تو امروز چت شده

جیسو:خب حرف بیخودی زدی

باشه بابا بزار مهمونی تموم شه دارم برات

جیسو:هممم مثلا میخوای چیکار کنی؟؟

نمیگم

جیسو:بخدا انقدر میزنمت که اون شونه های ۶۰ سانتی هات بشه ۵سانت

اوه اوه مثل اینکه با این حرفام هیزوم رواتیش ریختم

جیسو:خفه

#kook

همش تو فکر بودم که بچمون چیه یعنی میشه که دختر باشه


(لیسا دوست داره پسر باشه کوک دوست داره دختر)

تهیونگ:خب کوک شنیدم میخوای بابا بشی خب گفته باشما
اولین نفر من می‌خوام بچه رو بقل کنما

بزار اول ببینیم سالم به دنیا میاد یانه

تهیونگ:مطمعنم بچه خوشگلی میشه باباش تو مامانش لیسا
البته بگما من خوشگل تر از تو هستم 😂😂