آخه چرا؟p¹
هلوووووووو من جولیا هستم و الان ۲۲ سالمه من توی یک شرکتی که ماله پدر بزرگمههه کار میکنم در واقع من رئیس اونجا هستم خب خب بریم سراغ داستااااان
اه این زنگ مسخره باز صداش در امد لباسامو پوشیدم رفتم دست شویی کار های لازم رو انجام دادامو امدم
بیرون رفتن به مامان و بابام سلام کردم و رفتم که پیششون صبحونه بخورم
(*بابای جولیا)
*دخترم عموت اینا دارن از لسآنجلس میان کره
جولیا:چیییی چرا؟
*قرار تو وپسر عموت باهم رئیس شرکت بشین
جولیا:خب چراااا مگه شرکت ماله من نیست
*هست ولی دستور پدر بزرگته
جولیا:هوففففف اوک هالا ساعت چند میان؟
*شیش
جولیا:خب خوبه هنوز وقت دارم
جولیا:من رفتمممم
(!مامان جولیا)
*!به سلامتت
(ویو جولیا)
اه این جونگ کوک مسخره باز میخواد بیاد مزاحم کار هام بشه ولی خداییییی خیلی کراشه وای وای دارم چی میگممممم
رسیدم رفتم تو شرکت همه بهم احترام میگذاشتن
داشتن به کار های شرکت رسیدگی میکردم که یهوووووو
اه این زنگ مسخره باز صداش در امد لباسامو پوشیدم رفتم دست شویی کار های لازم رو انجام دادامو امدم
بیرون رفتن به مامان و بابام سلام کردم و رفتم که پیششون صبحونه بخورم
(*بابای جولیا)
*دخترم عموت اینا دارن از لسآنجلس میان کره
جولیا:چیییی چرا؟
*قرار تو وپسر عموت باهم رئیس شرکت بشین
جولیا:خب چراااا مگه شرکت ماله من نیست
*هست ولی دستور پدر بزرگته
جولیا:هوففففف اوک هالا ساعت چند میان؟
*شیش
جولیا:خب خوبه هنوز وقت دارم
جولیا:من رفتمممم
(!مامان جولیا)
*!به سلامتت
(ویو جولیا)
اه این جونگ کوک مسخره باز میخواد بیاد مزاحم کار هام بشه ولی خداییییی خیلی کراشه وای وای دارم چی میگممممم
رسیدم رفتم تو شرکت همه بهم احترام میگذاشتن
داشتن به کار های شرکت رسیدگی میکردم که یهوووووو
۵.۲k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.