مرشاد. : با دخترا تصمیم گرفتیم بررم همه چیو ب دیانا بگیم
مرشاد. : با دخترا تصمیم گرفتیم بررم همه چیو ب دیانا بگیم
پانیذ. :اره دخترا باید بگیم چند ساعت دیگه خواستگاریه
نیکا :بدویید
دیانا. داشتم ارایش میکردم ک ارسلان زنگ زد
مکالمه ارسلان دیانا
💜سلام ارسلان کجایی
🤍دارم میام ولی قبلش میخوام برات ی چیزی تعریف کنم
💜باصه بگو گوشم با تو
🤍غذیه را براش تعریف کردم
💜مشکلی نداره ما بعد ۳ ماه طلاق میگیریم فعلا
🤍 فعلا
نیکا:. رسیدیم دمه خونه دیانا اینا رراش همه چیو گفتیم
دیانا. : میدونم اونا امروز صبح طلاق گرفتن
دخترا. :واقا
دیانا:. بدویین لباساتو بپوشین بیاین کمک
نیکا.: رفتیم لباسامون پوشیدیم ک زنگ در زدن
دیانا. : دخترا ارسلانه
پانیذ: خب باز کن
مامان دیانا: بدو
ببخشید کم بود
پانیذ. :اره دخترا باید بگیم چند ساعت دیگه خواستگاریه
نیکا :بدویید
دیانا. داشتم ارایش میکردم ک ارسلان زنگ زد
مکالمه ارسلان دیانا
💜سلام ارسلان کجایی
🤍دارم میام ولی قبلش میخوام برات ی چیزی تعریف کنم
💜باصه بگو گوشم با تو
🤍غذیه را براش تعریف کردم
💜مشکلی نداره ما بعد ۳ ماه طلاق میگیریم فعلا
🤍 فعلا
نیکا:. رسیدیم دمه خونه دیانا اینا رراش همه چیو گفتیم
دیانا. : میدونم اونا امروز صبح طلاق گرفتن
دخترا. :واقا
دیانا:. بدویین لباساتو بپوشین بیاین کمک
نیکا.: رفتیم لباسامون پوشیدیم ک زنگ در زدن
دیانا. : دخترا ارسلانه
پانیذ: خب باز کن
مامان دیانا: بدو
ببخشید کم بود
۴.۵k
۱۰ آبان ۱۴۰۲