عاشق که میشوی
عاشق که میشوی
تنها میشوی
تنها که شدی
بغض، تو را اسیر میکند
اسیر که شدی
در حسرت نگاهش میمانی
نگاهت که نکرد
بغضت می ترکد
در آن لحظه قلبت می شکند
قلبی که شکست
دیگر هیچ خریداری ندارد
جز خودت
میخواهی قلبت را دوباره بسازی
اما دیگر دیر شده
قلبی برایت نمانده
آنجا می فهمی که نگاهت را
به نگاهی گره نزنی
آنجا می فهمی
تمامی نگاه ها به تو فقط
برای نابودی توست
آری ...
قلبی که شکسته شد
دیگر تکه هایش
در کنار هم جور در نمی آید
در آخر
به نطقه ای میرسی
آن نقطه
مرگ احساست هست
و باید قلبت را با خاک عشق
دفن کني
عاشق که میشوی
بدان آغاز مردن توست
تنها میشوی
تنها که شدی
بغض، تو را اسیر میکند
اسیر که شدی
در حسرت نگاهش میمانی
نگاهت که نکرد
بغضت می ترکد
در آن لحظه قلبت می شکند
قلبی که شکست
دیگر هیچ خریداری ندارد
جز خودت
میخواهی قلبت را دوباره بسازی
اما دیگر دیر شده
قلبی برایت نمانده
آنجا می فهمی که نگاهت را
به نگاهی گره نزنی
آنجا می فهمی
تمامی نگاه ها به تو فقط
برای نابودی توست
آری ...
قلبی که شکسته شد
دیگر تکه هایش
در کنار هم جور در نمی آید
در آخر
به نطقه ای میرسی
آن نقطه
مرگ احساست هست
و باید قلبت را با خاک عشق
دفن کني
عاشق که میشوی
بدان آغاز مردن توست
۱۱.۸k
۱۸ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.