تک پارتی وقتی مریضی...
چان برای چند روز نمیتونست بیاد خونه سرش خیلی شلوغ بود و هر روز زنگ میزد حالتو میپرسید چون قبل از اون مریض شده بودی ولی نه شدید فکر کردی که قرص بخوری خوب میشی اما نه امروزا حالت یکم بدتر شده بود...صبح با سر درد خیلی بدی از خواب پا شدی رفتی داخل اشپز خونه داخل یکی از کابینت ها قسمتی که مربوط به دارو ها بود داروی مورد نظرت یا همون سردرد رو برداشتی خوردی ..سرت یکم بهتر شده بود اما هنوز درد میکرد و تیر میکشید ...تصمیم گرفتی بخوابی تا یکم حالت بهتر شه .. وقتی بیدار شدی حالت نگم خیلی خیلی بد بود میخواستی بلند شی اما پاهات سست و ناتوان شده بودند ...اما بزور بلند شدی و به سمت موبایلت حرکت کردی موبالت رو برداشتی به چان زنگ زدی
+الو.. چان میتونی بیای خونه ؟
_الو ..سلام ا.ت خوبی .. چرا صدات ایجوریه ؟
+چان.. از وقتی تو رفتی حالم داره بدتر و بدتر میشه
_چرا.؟..مگه دارو هات رو مصرف نمیکنی؟
+چرا میکنم ... اما داره بدتر میشه نمیای خونه حالم طوری بده که نمیتونم رو پاهای خودم وایسم بدنم سست شده ..
_باشه .. الان میام ..
بعد از مدتی چان برگشت
_ا.ت کجایی
+اینجام ..تو اتاق
_اه.. ا.ت چقد گفتم که مواظب خودت باش تا سرما نخوری
+باز تو اومدی سر من غر بزنی مگه نمیبینی حالم بده
_باشه باشه خب باید مواظب خودت باشی وقتی تو حالت بد میشه دیگه اصلان دست و پام رو گم میکنم نمیدونم باید چیکار کنم... دیونه میشم
+خب باشه حالا ببخشید حواسم نبود
_اشکال نداره ...(سرتو ناز میکنه )دفعه بعد مراقب خودت باش خب ؟برات سوپ گرفتم میرم بیارم
+باشه
سوپ رو برات اورد همینطور داشتی خیلی کیوت میخوردی که گفت :
_..یا..ا.ت ..
+چیه ؟؟...
_ تو باید بازداشت بشی
+برای چییی اون وقت ؟
_چون اینکه زیادی کیوتی
+ یک لحظه منو ترسوندی گفتم مگه کاری انجام دادم
_نه عزیزم..*میخنده*..بیا بغلم
رفتی تو بغلش ..
_دوستت دارم زندگیم
+اما من عاشقتم مرسی که همیشه هوامو داری ..
...
نظرتون؟
+الو.. چان میتونی بیای خونه ؟
_الو ..سلام ا.ت خوبی .. چرا صدات ایجوریه ؟
+چان.. از وقتی تو رفتی حالم داره بدتر و بدتر میشه
_چرا.؟..مگه دارو هات رو مصرف نمیکنی؟
+چرا میکنم ... اما داره بدتر میشه نمیای خونه حالم طوری بده که نمیتونم رو پاهای خودم وایسم بدنم سست شده ..
_باشه .. الان میام ..
بعد از مدتی چان برگشت
_ا.ت کجایی
+اینجام ..تو اتاق
_اه.. ا.ت چقد گفتم که مواظب خودت باش تا سرما نخوری
+باز تو اومدی سر من غر بزنی مگه نمیبینی حالم بده
_باشه باشه خب باید مواظب خودت باشی وقتی تو حالت بد میشه دیگه اصلان دست و پام رو گم میکنم نمیدونم باید چیکار کنم... دیونه میشم
+خب باشه حالا ببخشید حواسم نبود
_اشکال نداره ...(سرتو ناز میکنه )دفعه بعد مراقب خودت باش خب ؟برات سوپ گرفتم میرم بیارم
+باشه
سوپ رو برات اورد همینطور داشتی خیلی کیوت میخوردی که گفت :
_..یا..ا.ت ..
+چیه ؟؟...
_ تو باید بازداشت بشی
+برای چییی اون وقت ؟
_چون اینکه زیادی کیوتی
+ یک لحظه منو ترسوندی گفتم مگه کاری انجام دادم
_نه عزیزم..*میخنده*..بیا بغلم
رفتی تو بغلش ..
_دوستت دارم زندگیم
+اما من عاشقتم مرسی که همیشه هوامو داری ..
...
نظرتون؟
۱.۶k
۰۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.