فیک : یتیم

part : 11


شدم...

هوف یه اقای میانسالی اومد سمتم ( علامت اقاهه *  🗿)
* : سلام خوش اومدی دانش اموز جدیدی؟
+ : سلام ممنون بله
* : خانم جئون؟
+ : بله ... فکر کنم
* : ام اها ببخشید معرفی نکردم من مدیر مدرسه هستم 🤝
+ : بله بله خوشبختم 🤝
* : خانم جئون کلاستون ته راه روی طبقه بالا هست
+ : اها ممنون
* : من دیگه میرم   فعلا
+ : فعلا ( تعظیم کرد )

+ : خببب گفت ته راه روی طبقه دوم؟!
هوف باید از پله برم
( رفت سمت کلاسش )
عاححححح چرااا انقدر پله دارهههه
( رفت سر کلاس )

معلم نیومده...
من کجا بشینمممم ( رفت نشست رو صندلی اخر کلا که خالی بود )
هوف    دیدم یه پسره داره میاد سمتم    دستشو گذاشت رو میز و با نیشخند
گفت : ببخشید خانم خانما اینجا جای من
+ : ( نگاه پوکر این شکلی 🗿)
+ : اها باش ببخشید
( بلند شدم و رفتم رو میز بغل اون که خالی بود نشستم که فقط یه دختر نشسته بود اونجا )
پسره : دانش اموز جدیدی؟
+ : اره
پسره : کیوتی...
+ : مرسی؟!

معلم اومد سر کلاس*
دختر بغل دستیم : سلام من هورامی هستم اسمت چیه؟ دانش اموز جدید؟!
+ : ام سلام من ات هستم
(علامت دختره • )
• : خوشبختم 🤝
+ : منم🤝

معلم : ساکت...
بچه ها دانش اموز جدید داریم لطفا بلند شو و خودت رو معرفی کن
+ : ام سلام من جئون ات   هستم
معلم : اها خو (به🗿🤝) باشه بشین



بچه ها ببخشید دیر گذاشتم این چند روز امتحان دارم...

شرت پارت بعد : فالووراش ۳۲۰ تا شه
@jjjjjk