فوق اسمات*
ولی اون فرق داشت*
پارت۲*
دکتر*بیای برام کار کنی.
ات*چه کاری؟
دکتر*خبب
خونه رو تمیز کنی.
غذا بپزی.
باهام س*س کنی
و....
ات*آقای محترم من همچین دختری نیستم که فکر میکنید.
میتونید سر چهار راه خیلی ازین دخترا پیدا کنید
دکتر*باشه.
منم به پلیس زنگ میزنم که بیاد دستگیرت کنه
این از لحن حرف زدنت.
این از اینکه پول درمان نداری.
اینم از اینکه دعوا کردی تو خیابون.
ات*تو ا..از ک..کجا میدونی من دعوا کردم؟؟
دکتر*معلومه که این جای چاقو فقط مختصر به دعواس
اورالین(نویسنده)*دکتر موبایل رو از توی جیبش در آورد و شماره ی ۹۱۱ رو گرفت
به عبارتی ۱۱۰ خودمون
و نشون ات داد
ات*نهنه باشه باشه فقط به پلیس زنگ نزن.
دکتر*خوبه سر عقل اومدی.
اورالین*دکتر چند بار زد روی پشت ات و گفت
دکتر*دراز بکش.
ات*ب..باشه
دکتر*لباستو بده بالا
ات*چرا؟
من دستم زخمی شده چیکار به شکمم داری؟
دکتر*از روی خون روی لباست که روی ناحیه ی شکمته معلومه که فقط دستت زخمی نشده
اورالین*ات سرشو انداخت پایین و شکمشو دید
ات*(زیر لب)اون عوضی کی چاقو زد به شکمم که من نفهمیدم؟
دکتر*فکر کنم داری بلند بلند فکر میکنی.
تعریف کن.
چی شد دعوا کردی؟
مگه دختری به این ظریفی و سفیدی و خوش اندامی دعوا میکنه؟
ات*چشماتو درویش کن دکتر خان
خب ماجرا از اینجا شروع میشه
من داشتم لباس میفروختم.
چون منبع درامدم از اینجاست
یکی اومد ازم لباس بخره و منم لباسشو بهش دادم
ولی اون پولمو خورد
لباسو ازم گرفتو فرار کرد.
منم دوییدم دنبالش
از اونطرف یکی لباسایی که میفروختمو برداشت از اون طرفم چند نفر باهام دعوا کردن
دکتر*جالب شد..
پسر بودن یا دختر؟
ات*پسر بودن
من تونستم از دستشون فرار کنم ولی...
پارت۲*
دکتر*بیای برام کار کنی.
ات*چه کاری؟
دکتر*خبب
خونه رو تمیز کنی.
غذا بپزی.
باهام س*س کنی
و....
ات*آقای محترم من همچین دختری نیستم که فکر میکنید.
میتونید سر چهار راه خیلی ازین دخترا پیدا کنید
دکتر*باشه.
منم به پلیس زنگ میزنم که بیاد دستگیرت کنه
این از لحن حرف زدنت.
این از اینکه پول درمان نداری.
اینم از اینکه دعوا کردی تو خیابون.
ات*تو ا..از ک..کجا میدونی من دعوا کردم؟؟
دکتر*معلومه که این جای چاقو فقط مختصر به دعواس
اورالین(نویسنده)*دکتر موبایل رو از توی جیبش در آورد و شماره ی ۹۱۱ رو گرفت
به عبارتی ۱۱۰ خودمون
و نشون ات داد
ات*نهنه باشه باشه فقط به پلیس زنگ نزن.
دکتر*خوبه سر عقل اومدی.
اورالین*دکتر چند بار زد روی پشت ات و گفت
دکتر*دراز بکش.
ات*ب..باشه
دکتر*لباستو بده بالا
ات*چرا؟
من دستم زخمی شده چیکار به شکمم داری؟
دکتر*از روی خون روی لباست که روی ناحیه ی شکمته معلومه که فقط دستت زخمی نشده
اورالین*ات سرشو انداخت پایین و شکمشو دید
ات*(زیر لب)اون عوضی کی چاقو زد به شکمم که من نفهمیدم؟
دکتر*فکر کنم داری بلند بلند فکر میکنی.
تعریف کن.
چی شد دعوا کردی؟
مگه دختری به این ظریفی و سفیدی و خوش اندامی دعوا میکنه؟
ات*چشماتو درویش کن دکتر خان
خب ماجرا از اینجا شروع میشه
من داشتم لباس میفروختم.
چون منبع درامدم از اینجاست
یکی اومد ازم لباس بخره و منم لباسشو بهش دادم
ولی اون پولمو خورد
لباسو ازم گرفتو فرار کرد.
منم دوییدم دنبالش
از اونطرف یکی لباسایی که میفروختمو برداشت از اون طرفم چند نفر باهام دعوا کردن
دکتر*جالب شد..
پسر بودن یا دختر؟
ات*پسر بودن
من تونستم از دستشون فرار کنم ولی...
۲.۲k
۱۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.