نجوای عشق پارت ۳۸
زدم نخورد من:عااا نخورد که کوک:طبیعیه منم اولش همینجوری بودم بیا بیشتر تمرین کنیم من:خیله خوب انقدر تمرین کردم انقدر زدم زدم زدم زدم(اونی که هدف گرفتی اون کاغذ قطعا سوراخ سوراخ شد😂🤣🤣🤣🤣🤣😐) زدم زدم زدم زدم زدم زدم زدم زدم(هو هو💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼😂😂🤣) زدم زدم من:عههههههههههه کوک:عصبی نشو لعنتی بزن همینجوری من:انگوشتم ترکید کوک:بزن این آخریه تمرکز کن قشنگ هی داری میزنی خوب من:خیله خوب اوففف یه بار دیگه دستمو گرفتم آخرین شلیک بود چشمامو بستم بعد شلیک کردم چشمامو باز کردم کوک:بلخره شد من:شد کوک:آره رفتم جلو دیدم آره شد من:عرررررررررر ذوق مرگ شدم کلا کوک:عالی بودی من:مربی خوبی داشتم😋 کوک:😎😂 من:🙂😂جونگ کوک کوک:بله من:خسته شدم بریم خونه کوک:خیله خوب رفتیم خونه وسط راه جونگ کوک یه بستنی فروشی دید کوک:بستنی میخوری من:اوهوم هوس کردم کوک:الان میام من:باشه رفت یهو تا رسید به بستنی فروشی یه دختره اومد جلو (بگید کی بود😐اون همسایه خاک بر سر) من:این داشتم پیاده میشدم که اون دختر لباشو گداشت رو لبام جونگ کوک از ماشین پیاده شدم جونگ کوک حلش داد(ببینید چی میشه حالا جونگ کوکم نمی تونست جداش کنه😂) منم دوییدم رفت کوبیدم تو صورتش با مشت کوک:نایکا نایکا ولش کن من:جونگ کوک تو الان حرف نزن رفتم طرفش گرفتمش به باد کتک من:دختره ی عوضی دختره:آییی ولم کن بیشور من:خفه شو کثافت (دعوا دعوا هی هی دعوا دعوا دعوا سر یه عدد جونگ کوک جذاب😂😂😂😍😂😂)کوک:نایکا موهاشو گرفتم کندم تا میخورد زدمش بعد جونگ کوک اومد جدام کرد به زور جونگ کوک منو برد عقب ولی ولش کردم و دوییدم رفتم کوک:نایکا صبر کن من:جونگ کوک دنبالم نیا کوک:کجا میری خوب رفتم میخواستم از خیابون ردشم یهو یه ماشین اومد
ماشین:بوووووقققققق(😂😂🤣) بعد جونگ کوک اومد منو گرفت برد اونور (حالا ببینید چی شد☺) کوک:داری چیکار میکنی (با داد نمیدونم چرا صحنه لرزید😐😂🤣🤣) من:😢 کوک:اگه اون ماشینه عن بهت میزد من چیکار میکردم با سرعت ۳۰۰ داشت میومد( ازکجا میدونی ۳۰۰ بود😶🤣🤣😂) از دادش ترسیدم من:😢 بعد گرفت بغلم کرد منم بغلش کردم کوک:خیلی خری اگه بهت میزد من چیکار میکردم😢 داشتی سکتم میدادی منو فشار میداد کوک:دیوونه من:واقعا داشتم دیوونه میشدم وقتی اون صحنرو دیدم کوک:عشقم خودت میدونی فقط تویی که من عاشقشم کسی به جز تو رو دوست ندارم من:😢 کوک:و اینکه ببخشید سرت داد زدم دستشو کشید رو صورتم و اشکمو پاک کرد من:گفته باشما این فقط یه بار دیگه نزدیک تو بشه دیگه زندش نمیزارم کوک:خیله خوب خیله خوب عصبی نشو من:چجوری عصبی نشم دختره ی کثافت عوضی ببینم لباتو کوک:بیا لباشو نگاه کردم دیدم صورتیه من:هوفففف گرفتم لبشو پاک کردم
ماشین:بوووووقققققق(😂😂🤣) بعد جونگ کوک اومد منو گرفت برد اونور (حالا ببینید چی شد☺) کوک:داری چیکار میکنی (با داد نمیدونم چرا صحنه لرزید😐😂🤣🤣) من:😢 کوک:اگه اون ماشینه عن بهت میزد من چیکار میکردم با سرعت ۳۰۰ داشت میومد( ازکجا میدونی ۳۰۰ بود😶🤣🤣😂) از دادش ترسیدم من:😢 بعد گرفت بغلم کرد منم بغلش کردم کوک:خیلی خری اگه بهت میزد من چیکار میکردم😢 داشتی سکتم میدادی منو فشار میداد کوک:دیوونه من:واقعا داشتم دیوونه میشدم وقتی اون صحنرو دیدم کوک:عشقم خودت میدونی فقط تویی که من عاشقشم کسی به جز تو رو دوست ندارم من:😢 کوک:و اینکه ببخشید سرت داد زدم دستشو کشید رو صورتم و اشکمو پاک کرد من:گفته باشما این فقط یه بار دیگه نزدیک تو بشه دیگه زندش نمیزارم کوک:خیله خوب خیله خوب عصبی نشو من:چجوری عصبی نشم دختره ی کثافت عوضی ببینم لباتو کوک:بیا لباشو نگاه کردم دیدم صورتیه من:هوفففف گرفتم لبشو پاک کردم
۵۷.۳k
۲۴ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.