اسم عشقه ترسناک

اسم عشقه ترسناک
پارت ۷۱
[ویو ملودی]
شروع کردن تیکه انداختن به هم... فقط به کاناپه تیکه دادم و به شیشه بزرگ روبرو که
شب نشون می داد نگاه کردم.. عمیق بهش زل زده بودم.. اون دوتا هم بهم می پریدن...‌
دلم واسه ادوارد و مادام تنگ شده..مادام کجایی تو ؟ ..‌..دلم برای مهربونی و خنده های
مادام تنگ شده..دلم برای رفتار های ادوارد تنگ شده.‌......اشکام تند تند روی گونم ریخت
فقط به منظره زل زده بودم ...ادوارد لطفاً تو بیا .....دلم برات یک ذره شده..یهو سکوت ..
شد...
آرتور: بیا به گریه انداختیش با چرت و پرت هات
سوده از بازوم گرفت و آروم تکون داد... به خودم اومدم...
سوده: ملودی چی شد ؟
اشکام پاک کردم و با صورتی که مطمئن هستم بی روح شده گفتم
ملودی: چیزی نیست...
سوده: همه اش تقصیر آرتور گاوه... دختره به گریه اندلختی.. مردک پرو
آرتور: سوده خفه شو...تو نمی خوای بری ؟
سوده: داری بیرونم می کنی؟ به مامان میگم..بی ادب
سوده بلند شد و کیفش برداشت و با خداحافظی از من رفت .... آرتور که اصلأ براش مهم
نبود ... تو خودم جمع شدم پاهام برهنه بود..پاهام تو بغلم جمع کرده بودم
آرتور: بهت نگفتم..یک چیزی بپوش ؟
ملودی: یادم رفت...بنظرت خیلی بد با خواهرت صحبت نکردی ؟
آرتور: نه حقش بود
ملودی: به نظر من مراقب کلمه هایی که می زنی باش ممکنه بد قلبش بشکونی ..اون موقع
است که با ببخشید حل نمیشه... گاهی اوقات فردایی وجود نداره
سرش بلند کرد نگاهم کرد... عمیقاً به فکر فرو رفت نگاهش مثل کسی شد که تونسته این
حرف درک کنه
آرتور: شاید داری راست میگی