پارت ۱۵

پارت ۱۵


من، تو باهام یه دقیقه باهام حرف نزنی من میمیرم
دیا،..
من، دیانا قربونت برم من یه چیزی بگو
دیا، ...
من، دیانا ببخشید.. با لحن مظلوم
دیا، باشه به یه شرط میبخشمت بوسم کنی
من، چشم لبم و گذاشتم رو لبش و خوردم اونم همراهیم کرد


من، دیانا نفس کم آورد ولش کردم
دیا، ارسلاوون خفه شدم
من، ببخشید
دیا، من خوابم میاد میای بریم بخوابین
من، بریم
دیا، شبت بخیر
من، شبت بخیر عشقم


.. فردا صبح ...
دیا، ارسلان ارسلان بیدار شو
من، دیانا جان عزیز بزار بخوابم
دیا، ارسلان پاشو
من، دیانا بیا با هم بخوابیم
دیا، پاشو بریم بیرون دوست دارم امروز فقط بیرون باشیم
من، باشه صبحانه امدس
دیا، آره
من، بعد از صبحانه میریم
دیا، برو دست و صورت و آب بزن بیا پایین
من، باشه دست و صورتم رو آب زدم رفتم پایین شروع به صبحانه خوردن کردیم
.. بعد صبحانه...

شرایط پارت بعدی
لایک برسه به ۸

کامنت ۸