𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۶ پارت ۹
حدودایی داشتم با تهیونگ رقابت میکردم یکم تو اینستا چرخیدم از خودم یک پست گذاشتم از خودم توی اینستا که نوتیف اومد
(thv پست شمارا پسندید)
برگام....چرا تهیونگ باید پستای منو لایک کنه؟بعد دیدم همون موقع ۶ تا نونیف دیگه هم اومد که پسرا عکسمو لایک کردن
وای خدا
بعد دیدم کامنت گذاشتن اما ته هیچی نذاشت......چرا؟
کلافه گوشی رو کنار گذاشتم و رفتم توی حیاط روی تاب نشستم و شروع کردم به خوندن یکی از اهنگام که مربوط به تنها بودن و درموندگی و عشق بود
*پرش زمانی*
نمیدونم چقدر گذشته بود که به خودم اومدم دیدم داره بارون میاد و منم خیسه خیسم باخودم گفتم من که خسی شدم پس بیخیالش
موندم همونجا به اسمون نگاه میکردم قطرات اب به صورتم برخورد میکردن و حس کیوتی داشت
چشمامو بستم و وقتی باز کردم یک هفته گذشته بود
الان یک روز قبل از مراسم عه درسته این اولین مراسمی نیست که حضور دارم ولی اولین مراسمی هست که اونم میاد
هعییی چقدر راحت تموم شد
*زمان حال*
با صدای جیون به خودم اومدم
جیون_دختر جان کجایی ها؟دوساعته دارم میگم بگو اسمون میگی ارزو😑
چرا اینجوری میکننییییی؟
_عا چیشده چیه
جیون_نگا خانم تازه به خودش اومده ماشالله اینجوری فردا رو تر میزنی
_جیون بخدا حواسم همش پرت میشه
جیون_من بهت گفتم که بهش فکر نکن اخر که فردا میبینین همو یا پشیمونه یاهم که یکی دیگه رو دوست داشته باشه
_اون پشیمون هن باشه من دیگه برنمیگردم
جیون_پس گمشو بیا درست حسابی بخون عه فردا به چوخ میری
_خب
جیون اهنگ رو مینواخت و منم میخوندم
*مثلا داره میخونه*
صدای اهنگ قطع شد
جیون_عالی بوووود این اهنگ که دنس اسونی داشت
_کجاش اسونه مثلا داری منو دلداری میدی؟
جیون_خدایی یکم سخته به خاطر ریتم تندی که داره
_بلهههه انقگار یادت رفت طی این یک هفته تمرین ۴ بار بعد از تمرین از حال رفتم
جیون_درک میکنم
_خب دیگه الان ساعتت........۵ عصره دیگه توهم در شو برو میخوام یکم ولگردی کنم
جیون_😐
_میزارن خودم لباسمو انتخاب کنم؟برای فردا؟
جیون_اره فکر کنمم
_خوبه میخوام با دوستم برم خرید
جیون_منم برم پیش زن و بچم
_چه خبر از اونا؟زنت میسونگ چطوره؟
جیون_خوبه بعد از زایمان یکمی بی اعصاب شده گاهی اوقات بی دلیل میگه در شو برو بیرون😂😐الانم که دوباره بارداره به من ویار داره منو میبینه حالش بد نیشه کلا از خونه بیرونم کرده
_هعییی زنا همینن😂😂😂
جیون_خودتم زنی
_عه به اینجاش دقت نکردم
جیون_من رفتم عه
_فعلاااا
جیون رفت منم که انقد عرق کرده بودم حالم از خودم بهم میخورد
رفتم حموم
بعد از ۳۰مین در شدم یک تشرت شلوار پوشیدم یکم استراحت کردم بعد رفتم حاضر شدم که با سوکی بریم خرید
فقط یک تیشرت لش با سویشرت گرم روش با یک شلوار و کلاه باکت
کتونی هامو...........
(thv پست شمارا پسندید)
برگام....چرا تهیونگ باید پستای منو لایک کنه؟بعد دیدم همون موقع ۶ تا نونیف دیگه هم اومد که پسرا عکسمو لایک کردن
وای خدا
بعد دیدم کامنت گذاشتن اما ته هیچی نذاشت......چرا؟
کلافه گوشی رو کنار گذاشتم و رفتم توی حیاط روی تاب نشستم و شروع کردم به خوندن یکی از اهنگام که مربوط به تنها بودن و درموندگی و عشق بود
*پرش زمانی*
نمیدونم چقدر گذشته بود که به خودم اومدم دیدم داره بارون میاد و منم خیسه خیسم باخودم گفتم من که خسی شدم پس بیخیالش
موندم همونجا به اسمون نگاه میکردم قطرات اب به صورتم برخورد میکردن و حس کیوتی داشت
چشمامو بستم و وقتی باز کردم یک هفته گذشته بود
الان یک روز قبل از مراسم عه درسته این اولین مراسمی نیست که حضور دارم ولی اولین مراسمی هست که اونم میاد
هعییی چقدر راحت تموم شد
*زمان حال*
با صدای جیون به خودم اومدم
جیون_دختر جان کجایی ها؟دوساعته دارم میگم بگو اسمون میگی ارزو😑
چرا اینجوری میکننییییی؟
_عا چیشده چیه
جیون_نگا خانم تازه به خودش اومده ماشالله اینجوری فردا رو تر میزنی
_جیون بخدا حواسم همش پرت میشه
جیون_من بهت گفتم که بهش فکر نکن اخر که فردا میبینین همو یا پشیمونه یاهم که یکی دیگه رو دوست داشته باشه
_اون پشیمون هن باشه من دیگه برنمیگردم
جیون_پس گمشو بیا درست حسابی بخون عه فردا به چوخ میری
_خب
جیون اهنگ رو مینواخت و منم میخوندم
*مثلا داره میخونه*
صدای اهنگ قطع شد
جیون_عالی بوووود این اهنگ که دنس اسونی داشت
_کجاش اسونه مثلا داری منو دلداری میدی؟
جیون_خدایی یکم سخته به خاطر ریتم تندی که داره
_بلهههه انقگار یادت رفت طی این یک هفته تمرین ۴ بار بعد از تمرین از حال رفتم
جیون_درک میکنم
_خب دیگه الان ساعتت........۵ عصره دیگه توهم در شو برو میخوام یکم ولگردی کنم
جیون_😐
_میزارن خودم لباسمو انتخاب کنم؟برای فردا؟
جیون_اره فکر کنمم
_خوبه میخوام با دوستم برم خرید
جیون_منم برم پیش زن و بچم
_چه خبر از اونا؟زنت میسونگ چطوره؟
جیون_خوبه بعد از زایمان یکمی بی اعصاب شده گاهی اوقات بی دلیل میگه در شو برو بیرون😂😐الانم که دوباره بارداره به من ویار داره منو میبینه حالش بد نیشه کلا از خونه بیرونم کرده
_هعییی زنا همینن😂😂😂
جیون_خودتم زنی
_عه به اینجاش دقت نکردم
جیون_من رفتم عه
_فعلاااا
جیون رفت منم که انقد عرق کرده بودم حالم از خودم بهم میخورد
رفتم حموم
بعد از ۳۰مین در شدم یک تشرت شلوار پوشیدم یکم استراحت کردم بعد رفتم حاضر شدم که با سوکی بریم خرید
فقط یک تیشرت لش با سویشرت گرم روش با یک شلوار و کلاه باکت
کتونی هامو...........
۳۶.۹k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.